شعرناب

غرور مردهای شهر


غرور مردهای شهر شده بازیچه دنیا
همه انگار خوابیدند در این شهر پر از رویا
برای مرد های مرد شهامت دیگه کافی نیست
همه از "پول" میگویند کسی از عشق شاکی نیست
چه حالی داره اون روزی که میگردی پی روزی
ولی در آخر شب باز ته جیب هاتو میدوزی
برای مرد های ما شرف یعنی یه لقمه نان
برای این هدف هم هست ،همه افتادن از ایمان
همه افتادن از عرشو به زیر فقر میمیرند
به زیر پای آن بالانشینان جای میگیرند


2