شعرناب

به یاد:نجمه زارع شاعره ای که چه زودپروازرابخاطرسپردوپروانه وارپرگشود


نوشته:خالدبایزیدی(دلیر)
نجمه زارع در29آذرماه 1361درشهرستان کازرون به این کره خاکی تبعیدشد ودرآستانه ی شش سالگی به همراه
خانواده اش به قم مهاجرت کردندونجمه دوران راهنمایی ودبیرستان رادرقم به اتمام رساندوسپس بین سالهای79و
81دردانشگاه همدان به تحصیل دررشته ی عمران پرداخت ونجمه شاعرسرانجام درتاریخ 31 شهریورماه سال1384
درسن 23 سالگی پروازرابخاطرسپردوپروانه وارپرگشودوروح سبکبال اش درهمسایگی خداساکن شد.نجمه ازپرکار.
ترین شاعره های ایران زمین بودودرزمینه شعرکلاسک وغزل پست مدرن آثارزیباوماندگاری رادرکارنامه ی کوتاه زندگی اش به ثبت رساندوازاین شاعره زنده نام تاکنون چهارمجموعه شعربه چاپ رسیده اند.دوشعراز:نجمه زارع
1-
آوخ!هنوز زخمیم و رنج می برم
دنیا هر آنچه داشت بلا ریخت برسرم
مردم چه می کنندکه لبخندمی زنند
غم رانمی شودکه به رویم نیاورم
قانون روزگارچگونه است کین چنین
درگیرجنگ تن به تنی نابرابرم
توآنقدرشبیه به سنگی که مدتی ست
ازفکردیدن توترک می خوردسرم
وامانده ام که تابه کجامی توان گریخت
ازاین همیشه هاکه نداردباورم
حال مرانپرس که هنجارهامرا
مجبورمی کنند بگویم:بهترم
..............................................................
2-
ازخاطرات گمشده می آیم تابوتی ازنگاه توبردوشم
بعدازتومن به رسم عزاداران غیرلباس تیره نپوشم
درسردسیری ازمن بیهوده وقتی که پوچ وخسته ودل سردم
شبهاشبیه خواب وخیال انگارتب می کندتن تودرآغوشم
تکثیرمی شوندونمی میرندسلولهای خاطره ات درمن
انگارمانده چشم تودرچشمم لحن صدای گرم تودرگوشم
هرچندزیراین همه خاکستر.آتش بگیروشعله بکش درمن
حتی پس ازگذشت هزاران سال روشن شوای ستاره خاموشم
بعدازتوعاقبت من نیزمانند خواجه حافظ شیراز است
من زنده ام به شعروپس ازمرگم مردم نمی کنندفراموشم


1