شعرناب

آموزش زبان اصفهانی 2 ادامه پست سامان سعیدی


این پست ادامه ی پست (آموزش زبان اصفهانی )آقای سامان سعیدی است
--------------------------------------------------------------------------------------------------
دگرگونی æ به o : نمونه‌هایی از آن در جدول زیر آمده‌است:
فارسی معیار فارسی اصفهانی
مَغازه مُغازه
مِناره مُناره
کارواژه (فعل) کمکی است در بیشتر موارد (همچنین در کارواژه‌های گذشته نقلی) به –ِس əs دگرگونی و فرسایش یافته‌است:
فارسی معیار فارسی اصفهانی
خورده‌است خوردِس
گفته‌است گفتِس
چه خَبَر است؟ چه خَبِرِس؟
درست است دُرُسِس
بهتر است بهتِرِس یا بِیْتِرس
بس است بَسِس
شناسه دوم شخص یکان (مفرد) در کارواژه‌های گذشته نقلی به ey فرسایش یافته‌است:
فارسی معیار فارسی اصفهانی
رفته‌ای رفتِیْ
خورده‌ای خوردِیْ
خوانده‌ای خوندِیْ
گفته‌ای گفتِیْ
آوایش پیوندواژه پس، در بیشتر موارد به پَ فرسایش می‌یابد.
فارسی معیار فارسی اصفهانی
پس کجایید؟ پَ کوجایْن؟
پس چرا نمی‌آیی؟ پَ چرا نیمییَیْ؟
حرف نشانه مفعولی را ، اگر بعد از ضمیر ملکی چسبان بیاید، به ا دگرگون می‌شود
کتابت را بخوان کتابدا بوخون
نشانه جمع (ها)، در بیشتر موارد به ا فرسایش می‌یابد. اگر واژه‌ای به ه پایان یابد، این ه، پیش از جمع بستن با ا، حذف می‌شود
فارسی معیار فارسی اصفهانی
درخت‌ها درختا
بچه‌ها بِچا
گربه‌ها گربا
در ساخت کارواژه امری، گاهی بجای افزودن ﺑِ پیش از ستاک، ﺑﻴ یا بو افزوده می‌شود:
فارسی معیار فارسی اصفهانی
بنشین بیشین
بریز بیریز
بگیر بیگیر
ببین بیبین
بکن بوکون(bookoon)
بخوان بوخون
بگو بوگو
بخور بُخور
لهجه اصفهانی در برخی موارد از نظر دستوری تفاوت‌هایی به پارسی معیار دارد که در ادامه به شماری از آنها اشاره می‌شود:
گاهی برای تاکید بر انجام کاری از دِ استفاده می‌شود:
دِ بیا دِ
دِ برو دِ
دِ پَ چرا نیمیای؟
ایرج میرزا در شعری از دِ استفاده کرده:
دوری و بی مزگی باز چرا ما که مردیم زفراقت دِ بیا
نوع دیگر تاکید امر، با افزودن یا به کارواژه امر، ایجاد می‌شود:
بُخوریا، بسونیا، بوگویا
در فارسی اصفهانی، شناسهٔ کارواژه دوم کسِ جمع، در بیشتر موارد این in است
فارسی معیار فارسی اصفهانی
رفتید رَفدین
گفتید گفدین
می‌رَوید می‌رین
می‌گویید می‌گویْن
هم چنین نمونه‌های خوبید، خونه‌اید، کجایید، به شکل خُبیند، خونِیند و کوجایند به کار می‌رود.
گونه‌های: می‌گووَم، می‌گووِد و می‌گووَند امروز دیگر کاربردی ندارد و به جای آنها گفته می‌شود: می‌گَم، می‌گِد و می‌گَن (گَند)
آمدن درپایان ساخت سوم کس مفرد (میادِش) و جمع نیسندِشون، (نیستند شان)، رَفدَندِشون (رفتند شان)، می‌یاندِشون (می‌آیند شان).
در لهجه اصفهانی واژه‌هایی هنوز کاربرد دارد که در دیگر لهجه‌های زبان فارسی یا فراموش شده‌اند و یا به گونه دیگری بکار می‌روند.
برخی از کارواژه‌های لهجه اصفهانی:
واژه اصفهانی معنی
اِسِدَن ستاندن
تابیدن گشت و گذار کردن
تُریدن چرخ خوردن
چزوندن (آدِما می‌چِزونِد) چزاندن: زخم زبان زدن (به آدم، زخم زبان می‌زند)
درا پیش کردن در را کامل نبستن
جَلْد (جلدی بیا اینجا) تند (تند/زود بیا اینجا)
رفتُ را کردن رفت و آمد داشتن
لولیدن جنبیدن
جوریدن جوییدن
جُسَن جُستن
جِسن جَستن
پکیدن ترکیدن
گوسولدن، گوسلیدن گسلاندن (پاره کردن)
گوسوختن گسیختن
کار دادن هنوز کارایی داشتن
کوفیدن یا کوفتن کوبیدن
ورمالیدن فرار کردن
سوالات رایج خونه اصفهانیا:
این تیلیویزیون بی صَحَب برا کی روشنس؟
چیچی از جونی این یخچال بدبخت میخی؟
کی دمپایا خلاراخیس کردس؟
این موقع شب با کی زر میزنی؟
چشاد در نَیمد پا اون کامپیوتر ککه مال!؟
شوخی:
اصفهانیه به تهرانیه می گه:شما چیکار می کنین که زناتون اینقدر دوستون می دارند؟
تهرانیه می گه:وقتی ظرف میشوره نازش می کنیم بغلش می کنیم بوسش می کنیم..
اصفهانیه می گه:آشیری آبم واااااز.....؟؟؟ الف در کلمه واز بصورت کشیده ادا میشود
دفتر تلفن یه اصفهانی:
آقام
ننم
آمو اسدلای
آمو گنده یم
آمو کوچیکم
آمیز لی( آقا میرزا علی)
بومونلی (بمانعلی)
موندَلی (مانده علی)
حمیدی آینه خاور (حمید با اشاره به اینکه گوشهایش بزرگ و از سرش فاصله دارند تشبیه به آینه های بغل خاور)
محسنی دایم ( محسن پسر دایی ام)
اوس سسن ( استاد حسن)
داریوشی دییونه (داریوش دیوانه)
تورجی ریق ماسی ( ریق ماسی یا لیق ماسی به آدمای بیش از حد لاغر اطلاق میشود)
مِصالح فروشه که یوخده میشله ( مصالح فروشی که یه خورد می لنگد)
سیفیدکاره
سِف کاره
رضوانی آموم
علیه نَیَرز ( علی بی ارزش – نیرز به ادمهایی به درد نخور اطلاق میشود)
مادری بچا ( خانم – همسر)
بُوسورِم ( پدر زنم)
خارسوم ( مادر زنم)
باجناقه که تو چادگون ......
خارزن کوریه
خار زن خیگه
بردرزنی حَ سِد جواد ( برادر زن حاج سید جواد )
مژدوای مو قشنگ ( مجتبی مو قشنگ)
حسن دُماغ
حج آقا محضرداره
شه داری ناحیه پنج
گازیه
شیرینی فروشه نرسیده به بیس چارمتری
رختی عروس تو کوچه مچد سرخی بقلی پاساجی شکری چارباغ پاین
کیفیه تو کوچه تیلیفون خونه
رسوولی سِگ سیبیل
حسن خال دوماغ
مجیدی اوشین
مبلیه تو رنون همون اولش بدی مخابرات (مبل فروشی در رهنان اول رهنان بعد از مخابرات)
یخیه سری باغ دریاچه
مرتضی رادیاتی
محسن شلنگی
حج سن کمپرسی
منصور لِنتی
92/6/12
اگر موردی را متوجه نشدید بنویسید


3