شعرناب

معرفی شعر کلاسیک 1


سلام و درود بر شما بزرگان
این پست به هدف اموزش سرودن اشعار کلاسیک ارسال شده است. نکات ابتدایی ذکر شده در متن برای ایجاد ذهنیت کلی درمورد قالب های شعری کلاسیک هست و مبحث وزن که بسیار مهم است در پست آینده ارسال می شود. مطالب پست را خیلی ها می دانند ولی خواندنش خالی از لطف نیست.
.
.
.
از اصول شعر کلاسیک، آهنگین بودن آن است.
برای سرایش اشعار کلاسیک نیاز به دانایی سه مبحث مهم می باشد:
1- شناخت قافیه و ردیف
2-قالب شعری
3-وزن شعری
به فن شعری اصطلاحا علم عروض و قافیه نیز می گویند.
1-قافیه و ردیف
قافیه چیست؟
"کلماتی هستند که حروف آخرشان به همراه صدای آخری که تولید می کنند یکی باشد"
حرف های تکرار شده را حروف قافیه و کلمات را کلمات قافیه می نامند
نکته: حروف قافیه می تواند یکی باشد!
چند بیت هم قافیه در غزلیات حافظ:
دلا دیدی کـه آن فــرزانه فـرزندچه دید اندر خـم این طاق رنگین
به جـای لوح سـیمین در کنارش فلک بر سـر نهـادش لوح سنگین
ردیف چیست؟
" اصطلاحی عروضی است و به واژه یا واژه‌هایی که به‌صورت مکرر و بدون هیچ تغییری در آخر بیت‌ها بعد از قافیه می‌آید گفته می‌شود"
به شعری که ردیف داشته باشد مُرَدُّف گفته می‌شود.
مثال ردیف شعری:
دانی که چنگ و عـود چه تقـریر می کنندپنهـان خـورید بـــاده که تعـزیر می کنند
می خور که شیخ و زاهد و مفتی و محتسبچـون نیک بنـگری همـه تـزویـر می کنند
نکته:کلماتی که شکل مشابه دارند ولی از لحاظ معنی نابرابر اند به عنوان ردیف شعری محسوب نمی شوند!
مثال:خرامان بشد سوی آبروان(جاری-قافیه)/ چنانچون شده باز جویدروان(فکر-قافیه)
مثال قافیه و ردیف شعری در غزل حافظ:
دوش دیــــــدم که ملایـک در میخــانهزدند/گــل آدم بســـرشــتند و بــه پیمـــــانهزدند
ســاکنـان حـــــرم ســـتر و عفـــاف ملکوت/ بــا مـــن راه نشــین بـــاده مســــتانه زدند
آسـمــان بــــار امـانت نتـوانســت کـشـــــید/قـــرعه کــار بـه نـــــــام مـندیـوانهزدند
جنگ هفتـــاد و دو ملت هـمـه را عــذر بنـه/چـــون نـدیـدنـد حقیقـت رهافســــــانه زدند
شـکر ایزد کـه میــان من و او صــلح افتــاد/صوفیـــان رقـــــص کنان ســـاغر شکرانه زدند
آتـش آن نیسـت که از شعـله او خنـدد شمع/آتــش آن اسـت که در خرمـــــنپـروانه زدند
کـس چو حافظ نگشاد از رخ اندیـشـه نقاب/ تـا ســـــر زلف ســخن را به قـلم شــانه زدند
2-قالب­ های شعری:
قالب شعرچیست؟
"به شکل شعر گفته می شود که بر دو نوع است: شکل ظاهری و شکل درونی(شکل ذهنی)"
مد نظر شکل ظاهری است!
قصیده:
شعری است که بیت اول با مصراع­های زوج هم قافیه باشد و بیت­های آن از 15 بیت بالاتر است..
محتوای قصیده رثا، حکمت، عرفان و فلسفه و ... است.
ساختار قصیده و اجزای تشکیل دهنده­ی آن به ترتیب زیر است:
الف : تغزل (تَغَزُّل - تشبیت - نسیب) مقدمه­ی قصیده است با مضامینی چون عشق، یاد جوانی و وصف طبیعت و...
ب : تخلص (تـَخـَلــّـُص) : پیوند میان مقدمه و تنه­ی اصلی قصیده است.
پ : تنه­ی اصلی : مقصود شاعر است با محتوایی چون مدح، رثا، پند و اندرز، حکمت، عرفان.
ت : شریطه و دعا : شامل دعا برای جاودانه بودن ممدوح است و در پایان قصیده و در جواب جمله­هایی شرطی می­آید.
مطلع و مقطع : بیت نخست و پایانی قصیده است.
نکته : در دوره­های بعد، نوع دیگری از تخلص در ادب فارسی رایج شد و آن آوردن نام هنری شاعر در پایان غزل و قصیده است.
شکل قصیده:
------------× ------------ ×مطلع
------------------------- ×تغزل
------------- ----------×
------------------------- ×تخلص
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×تنه­ی اصلی
------------ ------------×شریطه یا
------------ ------------ ×دعا
------------ ------------×
------------ ------------ ×مقفع
غزل:
قالب شعری است که بیت نخست با مصراع­های زوج هم قافیه است، تعداد بیت­های آن بیشتر از 7 تا 12 بیت است.
محتوای غزل­ها عشقی، عرفانی، عاشقانه - عارفانه و بعد از مشروطه سیاسی - اجتماعی شده است.
شکل غزل:
------------× ------------ ×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
قطعه:
شعری است حداقل دو بیت که معمولا مصراع­های زوج آن هم قافیه است.
محتوای قطعه بیشتر اخلاقی، اجتماعی، آموزشی و تعلیمی، مدح و هجو است.
شکل قطعه:
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
ترجیع بند:
غزل­هایی است هم وزن با قافیه­های متفاوت که بیت یکسان مُصرَّعی آن­ها را به هم می­پیوندند.
به هر غزل یک «خانه» یا «رشته» و به بیت تکراری میان آن­ها «ترجیع» یا «برگردان» می­گویند.
قالب ترجیع بند ویژه­ی شعر فارسی است.
درون مایه­های ترجیع بند عشق، مدح و عرفان است.
شکل ترجیع بند:
------------× ------------ ×
------------ ------------×
------------ ------------×
---------#
----------#
------------$------------ $
------------ ------------$
------------ ------------$
---------#
----------#
ترکیب بند:
قالب شعری است چند بخش؛ که هر بخش آن از نظر قافیه و درون مایه همانند قصیده و غزل است، این بخش­ها را بیت مصرع و بدون تکرار به هم پیوند می­دهد.
شکل ترکیب بند:
------------× ------------ ×
------------ ------------×
------------ ------------×
---------#
----------#
------------+------------ +
------------ ------------+
------------ ------------+
---------*
----------*
مسمط:
شعری است که از رشته­های گوناگون پدید می­آید. قافیه­ی رشته­ها متفاوت است و در هر رشته همه­ی مصراع­ها به جز مصراع آخر هم قافیه­اند. به هر بخش رشته می­گویند و به مصراع آخر هر رشته، بند گویند. در ضمن تمام بندها با هم هم قافیه می­باشند.
شکل مسمط:
------------× ------------ ×
------------× ------------ ×رشته
------------× ------------ *بند
------------+------------ +
------------+------------ +رشته
------------+------------ *بند
نمونه:
خیزید وخز آرید که هنگام خزان است/ باد خنک از جانب خوارزم وزان است
آن برگ رزان بین که بر شاخ رزان است/گویی به مثل پیرهن رنگرزان اسـت
دهقان به تعجب سرانگشت گزان است/کاندر چمن و باغ،نه گل ماند و نه گلنار
طاووس بهاری را دنبال بکندند/پرش ببریدند و به کنجی بفکندند
خسته به میان باغ،به زاریش پسندند/با او نشینند و نه گویند و نه خندند
وینر نگارینش بر او باز نبندند/تا آذر مه بگذرد، آید سپس آزار
شاعر:منوچهری دامغانی
مثنوی:
قالب شعری است که هر بیت آن دارای ردیف و قافیه­ای جدا باشد. قالب مثنوی مناسب­ترین قالب برای داستان­ها و مطالب طولانی است.
محتوای مثنوی بر چهار نوع است:
الف : حماسی مانند شاهنامه­ی فردوسی و تاریخی مانند اسکندرنامه­ی نظامی گنجه­ای.
ب : اخلاقی مانند بوستان سعدی و تعلیمی و آموزشی مانند گلشن راز شیخ محمود شبستری.
پ : عاشقانه مانند خسرو و شیرین نظامی و بزمی مانند ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی.
ت : عارفانه مانند مثنوی معنوی مولوی و حدیقه الحقیقه سنایی و منطق الطیر عطار نیشابوری.
شکل مثنوی:
------------+------------ +
------------× ------------ ×
------------#------------ #
------------*------------ *
رباعی:
قالبی ویژه­ی شعرهای ایرانی است که چهار مصراع دارد و معمولا مصراع سوم آن قافیه ندارد.
محتوای رباعی­ها بیشتر عارفانه، عاشقانه یا فلسفی است.
خیام بزرگ­ترین رباعی سرای جهان است.
شکل رباعی:
------------× ------------ ×
------------------------- ×
دو بیتی :
به دو بیتی در ادب فارسی ترانه گفته می­شود و شعری است دارای دو بیت که گاه مصراع سوم آن قافیه ندارد. درون مایه­ی آن عاشقانه و عارفانه است.
شکل دو بیتی:
------------+------------ +
------------ ------------ +
نکته : هرگاه هجای نخست (بخش اول) مصراع اول دارای سه یا چهار واک (صدا) باشد رباعی است و اگر هجای نخست مصراع اول دارای دو واک باشد دو بیتی است.
مانند:
مـردی بـایـد ، بـلنــد هـمـت مـردی زین تجربه دیده­ای، خرَد پروردی
کاو را به تصرف اندر این عالم خاک بـر دامـن هـمـت نـنـشـیـنـد گـردی
بابا افضل کاشانی
همانطور که می­بینید هجای نخست مصراع اول «مـَر» می­باشد که دارای سه واک است : «مــ»+«ــَـ»+«ر» و این شعر رباعی است.
و این نمونه :
به صحرا بنگرم صحرا تو وینم/به دریا بنگرم دریا تو وینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت/ نشان از قامت رعنا ته وینم
بابا طاهر
هجای نخست مصراع اول «به» (بِ) است که دو واک دارد : «بــ»+«ــِـ»؛ پس این شعر دو بیتی است.
چهارپاره:
شعری است دارای چند بخش که هر بخش از دو بیت تشکیل شده است و بیشتر مصراع­های زوج با هم هم قافیه هستند و قافیه­های بخش­های دیگر با هم متفاوت است.
درون مایه­ی چهارپاره­ها میهنی و اجتماعی و غنایی است.
شکل چهارپاره:
------------------------- ×
------------------------- ×
------------------------- #
------------------------- #
مستزاد:
شعری است که به آخر هر مصراع آن واژه یا واژه­هایی افزوده شود.
افزوده­های معنی مصراع پیشین و یا پسین خود را کامل می­کنند.
شکل مستزاد:
--1----------------------- ×
--2----------------------- ×
--3-----------------------
--4----------------------- ×
--5-----------------------
--6----------------------- ×
نمونه:
باد گر از جانب مشکو توست-مشک ساست
خاک گر از راه سر کوی توست-کیمیاست
رنگ گل سرخ و شمیم نسیم-ای ندیم
گر نه ز رخسار و گل روی توست-از کجاست؟
دل سوی درگاه تو آرد نیاز-در نماز
روی روان،وقت دعا سوی توست-این دعاست
آنچه بود تنگ تر از آن دهن-قلب من
وانچه سیه فام چو گیسوی توست-روز ماست
چون بر تو شعر فرستد همی-یاسمی*
قوتش از طبع سخن گوی توست-این بجاست
/شاعر:رشید یاسمی/
نیمایی:
شعری است با مصراع­های کوتاه و بلند که در آن قافیه الزامی نیست.
بنیان­گذار آن «علی اسفندیاری» معروف به «نیما یوشیج» است.
درون مایه­ی آن احساسات و تجربه­های فردی، عشق و سیاست است. نیما با چاپ شعر افسانه در سال 1301 خورشیدی نخستین گام را در راه شعر نو برداشت.
شکل نیمایی:
--------------
-------------------
------#
----------------------
--------
----------------
----------------------#
فرمیسک/مرداد92
ادامه دارد...


2