شعرناب

کمی بیشتر از صمیمی!


به نام او که روشنی بخش جان است
گاهی وقتها فکر می کنیم هر جای دنیا که باشیم حق تنها و تنها با خودمونه
این حق رو به خودمون می دیم که هر چیزیو بخوایم باید و باید بدست بیاریم حالا به هر قیمتی که شده
خیلی وقتها شده پا روی هر چی حرف مردمه می زاریم اونم چیییی با کفشهای فولادی افترا
گاهی وقتها اونقده یکی رو بالا می بریم به اوج آسمونا و برعکسش یکی رو خورد می کنیم به همین راحتی
توی همه اینها یه چیزی خیلی خیلییییییییی کمرنگ شده "عشق"!
چیه نکنه میخوای بگی همه این کارها رو از روی عشق و دوست داشتن انجام میدی؟!!!
اینکه دلی رو می شکنی که دلی رو بدست بیاری هنر نکردی، برعکس آتیشی به پا کردی که تا اونسر دنیا هم دودش اول از همه توی چشم خودت میره...
آره مراقب باش...
آینه دنیا رو که یادت نرفته، بازتابی داره این هواااااااااااااااا می گی نه نگاه کن!


2