بیعت با سید فکری سلام جناب ِ فکری دورا دور جویای احوال تان هستم و می دانم که چقدر خسته اید و رنجور. خسته از مشکلاتی که گاه گاه در سایت پیش می آید . خسته نباشید مرد ِ شریف فکری ِ عزیز ؟ روح ِ بلندتان ، تلاشتان ، و بزرگواری تان از چشمان ِ این حقیر پوشیده نیست . شخصی که بی هیچ چشم داشتی ، با تمام ِ مشقت و سختی ، چه از نظر مالی ، و چه از نظر معنوی ، چنین محفل و بزمی را جهت پذیرایی از هموطنان خود مهیا کرده است ، دستانش سزاوار بوسیدن است . مدیری که با خلوص نیت به تک تک اشعار سر می زند ، و خود را شاگرد کاربران می داند ، قطعا شایسته ی ستودنی ست بس عمیق . آمده ام که بیعت کنم . تمام خوبی های سایت را سرمه ی چشم خواهم کرد و سپاس می گویم . و اندک کاستی های آن را صبر پیشه خواهم کرد تا بلوغ ِ این جاودانه سایت . دستانم را به نشان بیعت در پیشگاه شریفتان روانه می دارم ، و دست می سایم بر عرق جبین تان ، باشد که اندکی خستگی از ذهنتان بدر آید . سید بزرگوار ؟ شب رفتنی ست و ایمان داریم . کوتاهی تقدیم می کنم به شما و سایت با ارزشتان . * شب تکه زغالی بیش نیست در نگاه ِ بره هایت چشم چین ِ شور چشمی ها ! * دوستان ؟! عزیزان ؟! بزرگواران ؟! شاعران ؟! مهربانانی که این مطلب را می خوانید عاجزانه تقاضا دارم ، در صورت موافقت با عرایض این حقیرِ، دستان ِ پر مهر مدیر زحمت کش را بفشارید و یک یا علی به این مطلب ضمیمه فرمائید . و در آخر حرف همین بود ولا قوه الا بالله هرکه مرد است قدم رنجه کند بسم الله
|