برای شفای سپید بانوی مهر و قلم ( خانم ضیغمی عزیز ) خدای دلشکسته ها خدای مهر و ماه خدای اشک و آه بدان در این سکوت نیمه شب تنهایی خویش ؛ آنقدرها صدایت می زنم تا تمام کوهستانهای دور از سرزمینم فریادهای بیصدایم را ؛ بغض های لبریز آهم را بشنوند تا به اتاق تنهایی ام پا گذاری و کنج پستوی ذهن بی باورم غبار غمی را بزدایی غبار غم درد و دلتنگی ؛ غبار رنج و بیماری بزدایی همه غبار تیرگی را از تن مهربانویی از تبار خورشید بزدایی همه اشک های مرواریدی ساحل چشمانش را... گوئی که وضو گیرم از باران نگاهم تا نماز عشق خوانم زیر محراب دعایم حال نگاهی کن که سجاده ام را می گسترانم به روی پیرهن آبی ابر و نمازی می خوانم با رکعتی از عشق و نور با ربنای " یا من اسمه دوا و ذکر الشفا " تا عطر حضورت را در دستان لطیف نسیم ببیویم و مالامال از عشق لایزالت گردم لبریز نوش شفای مادری زاده ی مهر و باران ؛ منیژه بانوی مهربان دانم که ندای قلب دلشکسته ها را پیش تر شنیده ای دانم دعای نیمه شب و بغض " دختر * " بهر مادر دیده ای دانم دست دعای این حوالی را سوی خود کشیده ای به حرمت نوای نیمه شب به حرمت دعای زیر لب نوش شفا بریز در جام سبویش میدانم جواب اشکهایم را میدهی جواب بغض های بیصدا را نه اینکه محق باشم نه.... زیرا به بیکرانگی دریای رحمتت ایمان دارم که جواب دلشکسته ها را پیش تر داده ای به سمت قاصدک عمریست بند دلم را ربوده ای پس به حرمت همین دقایق به سوزغریب این دل عاشق رخت سپید سلامت بپوشان بر تن مهر بانوی دشت شقایق تا تبسم شیرینش ؛ مهربانی تو را یادم آرد تا مهر بیکرانش ؛ اشک شوقم را جاری سازد و نماز شکر گذارم روی محراب نیازم که زیر ربنای باران خدا خدا شود آوازم ******************* مهربان بانویم ؛ بدان در این بهت تلخ سکوت برایت نوش شفا خریده ام بدان دلتنگی هایت برایم سوال است من اما به آن همه سوال ها جواب خواهم داد ای همیشه صبور ؛ مهربان ؛ نگران کاش دگر دلتنگت نبینم بدان این واژه های لبریز احساس را همین امشب خواهم نگاشت بر تن زخمی مهتاب تا ستاره بوسه ی عشق زند بر زخم ناسور او و نوید بهبودی تو را برای آفتاب آورد بدان برای لمس دستانت فاصله ها را از یاد برده ام....... زود زود برگردد..........که آغوش جهان باز است ***اشک قلمم برای بهبودی کامل مهربانوی ادیب دشت سپید ؛ بانو ضیغمی عزیز*** نمیدانم چرا لحظه ای این اشک ها مرا در تغییری نابهنگام فرو برد و خویش را جای یگانه دختر بانو ضیغمی عزیز قرار دادم شاید خاصیت اشک باشد خاصیت احساس دختر و مادری که فاصله ها را هم در می نوردد که اینگونه دخترانه برای مادری از تبار خورشید سلامتی خواهانم بعد مطلع گشتن از کسالت بانوی ادیب " خانم ضیغمی عزیز " در نظرات چند دوست گرامی و در پی آن اطلاعیه ی امروز مدیریت این واژه های نمناک باریدن گرفت ***سهم من برای بهبودی کاملش هزار صلوات و نم اشک *** با سپاس از جناب احمدی زاده گرامی " زلفشه "
|