گل ونی برای همه انسان ها جنسیت امری پر از رمز و راز و آمیخته با اسطوره ها و باور ها بوده و هست از گذشته غرقه به خاک که هرگاه از جایی کاووشی می آید و دریچه ای می گشاید تا کنون که همه ما درگیر این مهم هستیم و به باور بعضی ها امری از این مهم تر نباشد از کاوش های باستانی در نقاط مختلف تا تاریخ پر از نصاویر امروز همه در پی کشف راز های جنس مخالف هستیم و کمتر به اصل که انسان بودن و بشریت و آدم بودن است نگاه کرده ایم در فراخنای گذشته همیشه زنان نقش اساسی زندگی داشته اند با بررسی نقاط مختلف باستانی مشخص می شود اکثر خدایان و الهه ها زن هستند از کاوش های میان رودان (بین النهرین)گرفته تا جلگه خوزستان و موهنجدارو هند گرفته تا اردن و لبنان و مصرو چین و اروپا و امریکا نقش بانوان و ایزدان زن بی انکار است این نگاه همیشه وجود داشته که زن پاسدار فرهنگ و هنر است تا جایی که می گوییم زبان مادری بماند که ما چه قدر به زن و زنانگی ارزش قایل هستیم این همه مقدمه است برای به تصویر کشیدن نقش پیدا و پنهان زنان در عرصه این مرز و بوم امید دارم که یکایک فرهیختگان مطلبی به این موضوع اضافه کنند یا در له و یا علیه آن بنویسند این سامان چه در اساطیرش که با مشی و مشیانه شروع می شود و آثار شگرف در جای جای این سامان بخصوص در عیلام و نقش ایزدان پیش از آریایی ها و آثار هفت تپه و چغازنبیل گرفته تا شهر سوخته زابل یا جیرفت و یا شاید نقاط مکشوف نشده و داستانه های شاهنامه به اوج می رسد از رودابه و تهمینه و گردآفرید گرفته تا بانو گشتاسب و آرزمیدخت و توران دخت و.... گرفته تا زنان تاریخی از زنانی که تنها معشوق نبودند همانند مریم خاتون بختیاری و بانوی های خاتون نسب ری و مهستی گنجوی و قره العین و پروین اعتصامی و ... و ذهن پر ریش من به یاد نمی آورد همه سخن از این اسن زنان تاثیری اساسی و پایدار بر گذشته و آینده گذاشته اند اما ما با گذشته که مادر خود بوده چه کرده ایم؟ که فردا با دختران خود خواهیم کرد؟ همه این سخن های مربوط و بی مربوط مقدمه ای است بر معرفی یکی از زنان سرنوشت ساز این سامان اگر اشتباه نکنم حدیثی از مولا علی است که می گوید اگر اسانی را نجات دادید گویی انسان را نجات داده اید و هیج مرزی ندارند بر چگونگی نجات و یا تفسیرها و یا جنسیت ها باقی اش با شما قدم خیر شیر زنی از تبار زاگرسیان بی مرز قدم خیر لرستانی فرزند کدخدای قند(کیخانی) از طایفه قلاوند که در جنوب زاگرس و در خوزستان فعلی در شمال اندیمشک در اواخر قرن سیزدم خورشیدی(1278) از مادری به نام جواهر زاده می شود و برادرانی غیور داشته قدم خیر به آنجا پا گذاشته که مقامی حماسی در موسیقی زاگرس ( لرستان) است مقامی در ضربی و اتز جمله حماسی های این خاک است نوازندگان بالاگریویه و گرمسیر نام او را با حماسه و دلاوری عجین کرده اند قدم خیر با تو به شرایط زندگی در آن دوران و مبارزه با عوامل طبیعیو کوچ نشینی و ایلی و مبارزه برای بقا در برابر سایر ایلات هم رزم برادرانش می جنگیده و پس از آن با توجه به مسایل سیاسی و نیاز های ایل درگیر موضوعات مختلف می شود از جمله ازدواج ومرگ همسر و دفاع از حریم خود و خانواده و انسان بودن و تا به جایی می رسد که در سروده های زاگرسیان نقشی اساسی پیدا می نماید و کاش فرصتی بیش بود و امید که بتوانیم با ایجاد سایت ومرکزی از یکایک دلاوران سرزمین مان که نامشان را فراموش کرده ایم یادی بکنیم در پایان چند ترانه که در لرستان و زاگرس در رثای این بانوی یگانه سردوه اند می آورم مال بووه قدم خیر د کوس و کاوه چشیاش چی بطری پر شراوه قدم خیر قدم زنو د دوکوه لور مستر شان می مونشه پر کلو بور قدم خیر د هار میا میلش و چنگ هفت تیر د پیچ سو وش پر د شنگ قدم خیر پس از مبارزاتی که به زعم تمامی زاگرسیان درت بود پس از برادرانش در درگیری با قوای دولتی دچار بیماری روحی گشته و در انزوا روزگار می گذراند قدم خیر قسم مو هره افتو نیمه د موردن بو خو چل گیس بوریمه و او در سال 1312 در گذشت و در غم او سرودند قدم خیر پوس لشت مخمل جیر پریش رخی چی تو حیف یمیره قدم خیر قدم ز نو د مین حونه بلبلی د پیچ سووش کرده لونه بر من ببخشایید زبان کوته من و باقی ماجرا را که نتوانستم ویراش کنم که وقت ضیق است با کمال شرمساری و ارادت به یکایک شاعران
|