شعرناب

برداشت آزاد


شاید زمانی - خُرد - بودم ...
شاید حال - بزرگ - شدم ...
روح عصیانگر من از بودها خسته و به دنبال بایدها است.
پاسخی برای ندای ِ درون و نیاز ِ برون دارم.
نمی توانم دلباخته تسلیم باشم.
نمی توانم اندیشه ام را به رایگان حراج کنم.
نمی توانم بازیچه دست خودکامگان باشم.
نیاز به سرچشمه های زاینده و جوشنده دارم.
نیاز به دسترسی به مطلوبی امکان پذیر دارم.
نیاز به احقاق ِ حقوق ِ از دست رفته دارم.
نیاز به - آزادی - دارم.
به یاد سخنی از دکتر شریعتی افتادم ؛
روحش شاد و نامش ماندگار باد.
" آزادانـــــدیشی و خلاقیت عقلی و بینش متحول
و متکامل ، غیر از بی بند و باری و بی عقیدتی
وهرهری مذهبی است . بنابراین سومین بُعد تکامل
تاریخ به سوی کشف یا خلق آزادی ،جوهــر انسان
است.آزادی سیاسی ، فکری ،هنری ،اقتصادی،آزادی
چگونه زیستن وآزادی انتخاب کردن،دستاورد غریزه
انسان در طول تکامل خویش است "


1