شاهنامه 🙏 به نام یزدان به نام جان و جهان آفرین سلام بر آل یاسین 🙏 سلام بر تو ای تلاوتکننده کتاب خدا و تفسیرکنندهاش، سلام بر تو در تمام ساعات شب و روز، سلام بر تو ای بجا مانده خدا در زمینش، سلام بر تو ای پیمان خدا که آن را برگرفت و استوارش کرد، سلام بر تو ای وعده خدا که آن را ضمانت نمود، سلام بر تو ای پرچم برافراشته و دانش سرریز و فریادرس و رحمت گسترده و وعدهی بیدروغ، مادرست در بخش پایانی خوشه هستیم ، در زمانی که فریدون زندگی می کرد،پایان دوران ضحاک که جهانداربود،جهان دارکنونی نیز نابود خواهد شد و امام زمانی درحال آمدن است 🙏 وبا اجازه از تمام اساتید و شاعران عزیز 🙏 شرحِ دیباجه 🍀 بنامِ خداوندکه دارنده یِ جان و خرد هست و اندیشه ای برتر از این نباشد. 🍀 خداوند که دارنده ی نام و جای هست و روزی ده به سایر مردم و حتی جانوران هست و رهنمای همدیگر. 🍀 و بنامِ خداوندِ کیهان و گردان سپهر، خداوندِ فروزنده ی ماه و ناهید و مهر. 🍀 خداوندی که دگرگونه از مردم هست و بی نیاز از نام، نشان و گمان و برتر از همه چیز و نگارنده و آفریننده یِ گوهرِ بر شده، پردیس هست. 🍀 تو با دو چشمِ خویش، توانا به دیدنِ خداوند نیستی، پس دو دیده ی خود را مرنجان. 🍀 اندیشه توانا به شناختِ خدا نیست چرا که اندیشه توانا به شناختِ فراتر از نام و جایگاه نیست و خدا برتر از نام و جایگاه است. 🍀 هر چه سخنِ بالاتر از این گوهران برانیم و از برتری ها بگوییم، باز جان و خرد را راهی به شناختِ خداوند نیست. 🍀 خرد تنها توانا به سخن رانی در موردِ چیزهایی است که میتواند ببیند. 🍀 نمیتوان خدا، را آنچنان که سزاوار است، ستایش کرد، تنها میتوان بندگیِ او را به جای آورد. 🍀 خرد و جان را تنها خداوند میتواند بسنجد و راهِ سنجش آنها را او می داند، در اندیشه ی محدودِ مردم، خدا چگونه می گنجد؟! 🍀 با ابزارِ اندیشه، جان و زبان، چگونه میتوان خداوند را آنچنان که سزاست، ستایش نمود. 🍀 باید به هستیِ و و جودِ خداوند اعتراف کنی و ترکِ گفتارِ بیهوده نمایی. 🍀 پرستنده و راه جو باشی و به فرمان های خداوند به ژرفی بنگری. 🍀 هر که دانا شد، توانایی هم به دنبالش آمد، از این دانش است که دلِ افرادِ پیر، برنا می باشد. 🍀 سخن را بیشتر از این راه نیست، و از هستی، اندیشه یِ مر( قابل شمارش، محدود)، آگاه نیست. به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد جان و خرد، در همه ی آفریده ها هست، در برخی کم و در برخی بیش. اما نژاد مردم را بیشترین جان و خرد است. خداوندان(دارندگان) جان و خرد، نژاد مردم هستند و چنان مردم مهم است که شاهنامه به نامِ مردم و به نامِ جان و خرد آن ها آغاز می شود. ز نام و نشان و گمان برتر است نگارنده ی بر شده گوهر است خداوند کیهان وگردان سپهر، از نام و نشان وگمان فراتر است و اوست که گوهرِ برشده(ستاره ی پردیس) را آفرید. شاهنامه رازِ جان افزایی و فزونیِ خرد را به ما می آموزد. 🍀 اکنون، ای خردمند،سزاوار است، ستایشِ خرد در این جایگاه صورت بگیرد. 🍀 ای مردم، از خرد، هر چه می دانید، بیان دارید تا دیگران نیز از آن بهره مند شوند. 🍀 خرد بهترین، داده یِ ایزد به مردم هست، پس بهتر است از راهِ داد، ستایش شود. 🍀 خرد رهنمای و خرد گشاینده ی دل است و در هر دو سرای، بودنِ آن بایسته. 🍀 شادمانی و غمِ مردم، فزونی وکاستی همه را از خرد بدانید. 🍀 مردی که روانِ روشن و پاک دارد، اما کم بهره از خرد است( خرد تیره)، شادمان زیست نخواهد کرد. 🍀 مردِ خردمندی، سخنی در موردِ خرد گفت تا دانا از آن بهره مند شود. 🍀 کسی که پیش از هر کاری، خِرَد بکار نبرد، بعد از پایانِ آن کار، دل شکسته خواهد شد. 🍀 هشیاران او را دیوانه خوانند و آشنایان، وی را بیگانه دانند. 🍀 بزرگیِ تو در هر دو سرای، از وجودِ خرد است و گسسته خرد( مردمی که با خرد بیگانه اند) همیشه در بند و گرفتاری خواهد بود. 🍀خرد، چشمِ جان است، و تو بی چشم، شاد نخواهی بود. 🍀نخست آفرینشِ خرد را شناس، که آن نگهبانِ جان است و آن را سه نگهبان، پاسداری میکنند. 🍀 سه نگهبان، چشم و گوش و زبان است و بدی و نیکیِ تو از این سه خواهد بود. 🍀 خرد و جان را چه کسی میتواند ستایش کند و اگر من ستایم چه کسی، توانا به درکِ آن است. 🍀 ای حکیم، وقتی شنونده ای برای سخنانت نیست، سخنرانی را چه سود، از این پس در موردِ آفرینش بگو. « جان، همان، سیستم الکتریکی در دیواره بین دو دهلیزِ قلب هست، این جریانِ نیرو، اگر لحظه ای نباشد، مردم، جز گوشت و استخوان، نیستند، جان باید از آلودگی ها دور باشد، آلودگی آن را کم نیرو مینماید. خِرَد، نگهبانِ این جانِ تواناست، دانایی و توانایی جفت های یکدگر هستند، جان توانا و نادان و خرد دانا و ناتوان. خرد را سه نگهبانِ چشم و گوش و زبان هست، گوش تنها ورودیِ خرد است که دربی از برای بسته شدن ندارد و چنانچه، آلودگی به آن راه یابد، دو نگهبانِ دیگر را هم آلوده خواهد کرد و بی سپر ترین نگهبان است، چشم را پلکی و زبان را دهانی ولی گوش را دژی نیست جز پاها، و فرار از آن محیط. چشم، مهتر و بزرگِ نگهبانانِ خرد است وجایگاهِ آن در سر بالاتر از سایرِ پاس ها و در همین گاه آسیب پذیرترین نیز هست و در روبرویی با جادو بسیار ناتوان. زبان را تیری بدانید که چون رها گشت، برگرداندنِ آن دیگر ممکن نیست و نباید به راحتی رها شود. مردمان ایران در گذشته برای قدردانی از همدیگر، از واژه ی سپاس(سه پاس) بهره می گرفتند تا به هم دیگر، ارزشِ این سه پاس و سه نگهبانِ خِرَد را یاد آوری کنند. سه پاسِ تو چشم است و گوش و زبان کزین سه رسد نیک و بد بی گمان هر گونه آلودگی و گناه درباره ی هر یک از این ها، کاهش خرد و جان را به دنبال خواهد داشت. گفتار اندر آفرینش جهان 🍀موادِ اصلیِ گوهرانِ ساختِ این جهان را باید از آغاز بدانی. 🍀 تا بدانی که یزدان، از مواد ساده و ناچیز، هستی را آفرید، این را بدانی توانایی و نیرو به دست خواهی آورد. 🍀 چهار گوهرِ اصلی، (آتش، باد، آب و خاک) را یزدان بدونِ رنج و بدونِ گذرِ زمان(بی روزگار)، به هستی دگرگون نمود. 🍀 آتش در بالا، آب و باد در میانه و خاک در فرود قرار داشت. 🍀آتشِ جنبده به حرکت آمد و دمنده شد، از گرمیِ آن، خاک پدیدار گشت. 🍀 پس از آن آتش به سردی گرایید و آب آشکار گشت. 🍀 زمانی که این چهار گوهر به وجود آمدند، از برای سپنجی سرای(خانه ی موقت، جهان) به کار برده شدند. 🍀 گوهر ها بهم آمیخته شدند و گوهر های دگرگونه آفریده شد. 🍀 سپس این گنبدِ تیزرو(گنبدِ کبودِ آسمان)، به وجود آمد که شگفتی های مداوم و تازه ای دارد. 🍀 بر دوازده برجِ فلکی، هفت ستاره(ماه، ناهید، خورشید، تیر، بهرام، هرمز وکیوان)، کدخدای شدند و هر یک در جای درخور خود قرار گرفتند. 🍀 خداوند همانگونه که سزاوارِ خداوندی است درِ بخشش و داد را آشکار نمود. 🍀 فلک ها یک به یک بسته شدند و بعد از پایانِ این کار، گنبد شروع به چرخش کرد و هفت ستاره نیز آغاز به حرکت نمودند. 🍀 دریا، کوه، دشت و چمن به خاطر وجود ستاره ها، روشن گشت. 🍀 کوه ها گردن فرازی نمودند و آب ها جوشیدند و گیاهان هم رشد کردند. 🍀 زمین، جایگاه بلندی نداشت، یک مرکز تیره و تاریک بود. 🍀 این ستاره(خورشید) بود که به خاک روشنایی بخشید. 🍀آتش بر فراز شد و آب بر فرود و خورشید به دور زمین می چرخید. 🍀گیاهان رشد کردند و برخی از بخت خوبشان بارِ میوه هم داشتند. 🍀گیاهان تنها رشد میکنند و جز ایننیرویی نداشتند. 🍀وقتی جانوران به وجود آمدند، از گیاهان بهره جستند. 🍀جانوران، خور و خواب و آرامش را می جستند و کام از زندگی می گرفتند. 🍀 زبانِ گویا و نه خِرَدِ جستجوگر نداشتند، تنها از گیاهان تغذیه می کردند. 🍀اینجانداران، نیک و بد و فرجام را نمی دانستند و آفریدگار نیست هیچ از آن ها نمی خواست. 🍀آفریدگار، دانا و دادگر هست و از این رو هیچ هنری را پنهان ننمود. 🍀 فرجام و پایان کار جهان این است و کسی آشکار و نهان را نمی داند. پدید آمد این گنبد تیز رو شگفتی نماینده ی نو به نو گنبد چرخان است و تیز رو. گنبد به همراهِ ۱۲ صورت فلکی به دور زمین می چرخند. ابر ده و دو، هفت شد کدخدای گرفتند هر یک سزاوار جای ده +دو =دوازده دوازده صورت فلکی به نام های زیر ۱. فروردین، بره ♈️ ۲. اردیبهشت، گاو♉️ ۳. خرداد، دوپیکر♊️ ۴. تیر، خرچنگ♋️ ۵. مرداد، شیر♌️ ۶. شهریور، خوشه♍️ ۷. مهر، ترازو♎️ ۸. آبان، کژدم(عقرب)♏️ ۹. آذر، کمان♐️ ۱۰. دی، شباهنگ(بزغاله)♑️ ۱۱.بهمن، آب ریز♒️ ۱۲. اسفند، ماهی♓️ ابر ده و دو، هفت شد کدخدای هفت ستاره هستند که این ها چسبیده به گنبد نیستند و در مدارِ خود می چرخند در زیر گنبد و این ها هم به دور زمین می چرخند. ۱.نخست ماه که نزدیکترین به زمین است. ۲.ناهید(زهره) ۳.تیر(عطارد) ۴. خورشید(شمس) ۵.بهرام(مریخ) ۶. هرمز(مشتری) ۷. کیوان(زحل)
|