شعرناب

🎹 اصول ترانه سرایی (درس هشتم) 🎹

بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 وزن تکیه ای عددی
accentual ـ numerical
شعر و ترانه ی انگلیسی امروز، از وزن ترکیبی عددی-ضربی برخوردار است.
تعداد تکیه ها و تعداد هجاها در اشعاری
از جمله شعر انگلیسی که بر وزن
ضربی (تکیه ای) - هجایی(عددی) است؛ حساب میشود.
نکته : چون هدف ما فقط اشاره به انواع وزن در اشعار بود لذا به کیفیت آنها و نحوه ی چیدمان این نوع اشعار و ترانه ها در زبان های دیگر کاری نداریم و هدف ما شعر و ترانه های فارسی است و این مطالب صرفا فقط برای آشنایی است و بس
🔵 ترانه چگونه شعری ا‌ست و چه فرقی با گونه‌های دیگر شعر دارد؟
🔵 هر شعری که به زبان ساده و گفتاری سروده شده باشد ترانه است؟
🔵 برای شعرهایی از حافظ، مولانا، نیما، مشیری و دیگر شاعران‌ نیز آهنگ‌هایی ساخته و این اشعار با آهنگ اجرا شده است؛ آیا آنها هم ترانه‌ هستند؟
🔵 آیا اگر شعری با زبان معیار (سنجه) نوشته شده باشد و اجرا شود و زبان محاوره نداشته باشد می‌شود نام ترانه بر آن نهاد؟
حال که آشنایی با انواع وزن در ترانه های فارسی و سایر ملل به اتمام رسید میخواهم تعریفی از ترانه ارائه دهم
ترانه گونه ی شعری است که برای اجرای موسیقایی سروده می‌شود. در این میان کلام و آهنگ می‌توانند هر یک بر دیگری تقدم داشته باشند و یا به طور همزمان آفریده شوند
ترانه هم مانند گونه‌های غیر مستقل دیگر (همچون نمایش‌نامه و فیلم‌نامه در قالب نثر _ که در واقع "پیشنهادی برای اجرا" هستند) ساختار خود را از گونه ی اصلی می‌گیرد؛ یعنی همان‌طور که قواعد سینما ساختار فیلم‌نامه را مشخص می‌کند، قواعد ترانه نیز تحت تأثیر ساختار موسیقی قرار دارد.
ادامه ی مطلب و بحث تکمیلی در پنجره ی سبز این صفحه
#سید_هادی_محمدی
پی نوشت :
منابع در آخرین جلسه ی دروس عنوان می‌گردد
تقدیم به اهالی عزیز ناب
شَبی که تاولِ ذهنم تو را مرور کُند
و با سُرنگ نبودت، هوا عبور کُند
پَناه حِرز و دُعا با کَرانه ی کُرسی
نمیتواند از این سَر، بَلا به دور کُند
بَرای دست ِ قَضا اِذْ ذَهَبْ بخوان که مُدام
گناهِ عشقِ تو جان را فَدای تور کُند
نگاه حضرتِ دریا هنوز طوفانی است
عَصای باورِ موسی، مَگر صبور کُند
اَلو گرفته تَبَم، روی چشمِ پیشانی
به این بهانه که عکسِ غَمَت، ظُهور کُند
قَسم به سازِ جُدایی، به روی زخمِ زَبان
که نُت به نُت، نمکِ تازه جفت و جور کُند
دِلت برای من و تَن در آغُلی دیگر
عَروس کامِ دو داماد، حِجله کور کُند
قُمارِ خاطره هایت میانِ قاپِ گَلو
نَفس نَفس، هَوسِ خودکشی خُطور کُند
دوباره حسِّ غَریبی، شبیه باریدن
جَهانِ خُشکِ همین لاشه را، نَمور کُند
دَهانِ سَطل هَنوزم گُرسنه خوابیده
که پایِ شِعرِ لَگد خورده را به گورکُند
#سید_هادی_محمدی


1