شعرناب

سعید رفیعی شاعر اهل ایوانغرب

آقای "سعید رفیعی" شاعر ایلامی، زاده‌ی یک اردیبهشت ماه ۱۳۷۰ خورشیدی، در ایوانغرب است.
وی، مسئول انجمن شعر ایوان و از اعضای شورای سیاست‌گذاری چهارمین دوسالانه‌ی شعر کُردی "منال" و شورای مشورتی دومین جایزه‌ی ادبی باشور در سال ۱۳۹۹ بود.
◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
تو درد می‌کشی و مَرد می‌شوی کم کم
تو مرد می‌شوی و طَرد می‌شوی کم کم
ژکوند باش برای خودت به گریه بخند
که بهترین اثرِ درد می‌شوی کم کم
گُلِ کسی نشو و سرفراز باش چو خار
اگرچه مثل گلی زرد می‌شوی کم کم
چه کوه‌ها سرِ بازیِ عشق محو شدند
در این مصاف تو هم گَرد می‌شوی کم کم
نجوش و غیرت مردانه را به دور بریز
شبیه گورِ تنت سرد می‌شوی کم کم
بهانه گیرِ عجولِ من! آخرِ قصّه‌ست
بخواب گُل پسرم! مرد می‌شوی کم کم.
(۲)
مرا به خاك نشاندی و قدردانِ توام
عقاب بودم و حال از كبوتران توام
عقاب بودم و عمری اسير آزادی
هزار شكر كه حالا در آسمان توام
تو در درون منی مثل روز در دلِ شب
من آن ستاره‌ی خاموش كهكشان توام
شكسته بالم و از هيچ‌كس شكايت نيست
كه سنگ‌ خورده‌ی الطاف بی‌كران توام
به طعنه گفته‌ای از باغ ما نخواهد چيد!
چه چيدنی گُلِ من؟! من كه باغبان توام
***
نه عيب نيست سراغی نگيری از دلِ من
تو را چه نسبتِ با من كه ديگران توام.
(۳)
خوشم که پاسخ مستیم تازیانه‌اش است
همانکه گوشه‌ی چشمش شرابخانه‌اش است
به من که می‌رسد از دور روی گرداند
که خوب با خبر از خُلق ظالمانه‌اش است
به زعم مردم، این عشق از سرم بپرد
خلاف باور آن‌ها، سر آشیانه‌اش است
پلنگ‌های جوان‌ با کنایه می‌گویند:
هنوز منتظرِ تابشِ شبانه‌اش است!
به پهلوانیِ سهراب شانه خواهد زد
کسی که بار فراقِ تو روی شانه‌اش است
مخواه از من دل‌سوخته سکوت کنم
که اعتبار یک آتشفشان زبانه‌اش است.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی


1