ارتباط با فرشتگان و ارواح به روش دست نویس.،سلام عزیزان جان، در مورد عنوان مطرح شده برای این مطلب کافیه یه سرچ کوچیک در اینترنت داشته باشین، پس به راحتی با کلی مطلب در این باره و مطالب بیشماری از این دست روبرو میشید و جواب همه ی سوالهاتون داده میشه، من قصد دارم تجربیات خودم رو در این باره با شما به اشتراک بزارم. روشهای زیادی برای ارتباط با ماوراء وجود داره که من شخصا چند مورد از اونارو امتحان کردم . یکی از اون روشها ، روش دست نویس بود که در عین ناباوری با اینکه جزء روشهای بسیار دشوار هم هست تونستم باکمی همت و استمرار و صرف انرژی بسیار زیاد به درستی انجامش بدم ،. ارتباط گرفتن با موجوداتی مثل فرشته ، ارواح ، مونس ها و راهنماهای روحی حتی ارتباط با اجنه ، تجربه ای نیست که من به راحتی به شما پیشنهادش رو بدم ، چه بسا شما دوستان عزیز رو از این کار منع هم میکنم،. تجربه کردن این کار بدون داشتن استاد وراهنمایی بسیارقوی همانا و به دام مشکلات روحی و روانی افتادن همانا،. هرچند احوالات ناب و بی نظیری رو با این کار تجربه کردم اما به شما توصیه میکنم ، بی گدار به آب نزنید چون هم زمان با تجربهای بسیار عالی و مثبت تجربه های عجیب ، آسیب زننده و مخرب بسیار زیادی هم خواهید داشت،. افراد هنرمند و شاعر و نویسنده مثل شما عزیزان که روحیات لطیف و آسیب پذیری دارید و اگر قدری هم مثل من کنجکاو و عاشق رازهای سر به مهر و کمی هم گستاخ و نترس باشید معمولا بدتان نمی آید تجربه هایی از این دست داشته باشید چرا که سرودن اشعار یا متنهای جوششی و غرق شدن در معنا و مفهوم و عرفان لذتی وصف ناشدنی دارد.، قلم و کاغذی بر میداشتم و در خانه در اتاقی خوش عطر و بو وتمیز مینشستم ،معمولا هم سعی میکردم حتما غسل طهارت داشته باشم ، قلمم را در دست میگرفتم و مانند کسی که قصد نوشتن مطلبی دارد دستم را روی کاغذ دفتر نگه میداشتم سپس به دقت تمام مراحلی که باید از طریق روح خودم وانرژی انجام میدادم را با صبر زیاد طی میکردم،مثلا زیر لب آهسته آیاتی را که از قرآن یا انجیل یا تورات حفظ بودم را زمزمه میکردم و متمرکز به نام یکی از فرشتگان مثل رازیل ، میکاییل، جرمیل ویاجبرییل... بی حرکت اضافه روحی وجسمی صبر میکردم تا اینکه بعد از چند جلسه تلاش مداومت ، دستم خود به خود به حرکت در میآمد وقلمم بی خواست و ارده ی من بر روی کاغذ شروع به نوشتن میکرد، اندام های بدنم به شدت شروع به لرزیدن میکردند و من سوالاتی میپرسیدم و آن روح یا فرشته که اکثرا همان اول خودش را معرفی میکرد شروع به پاسخ دادن ازطریق دست نویس میکرد .، هر سوالی را به آسانی پاسخ نمیدادند ، مدعی بودند که اجازه جواب دادن به فلان سوال را نداریم ،یا از اتفاقاتی در آینده هشدار یا بشارت میدادند. خلاصه حدود یک سال از عمرم را با ارتباط گرفتن از فرشتگان ،اونسهای روحی و گاهی ارواح گذشتگان فامیل و ... گزراندم.، یک بار هم برای تقویت روح و روانم چله نشینی کردم که با خواندن اذکار ،اسماءپرودگار، خواندن قرآن،انجیل و تورات و دعا و راز و نیاز همراه بود. گاهی شطه میگفتم و مینوشتم ، گاهی قصیده های بلند جوششی میسرودم ، گاهی به ناگاه شک در دلم می افتاد و با شیطان هم سخن میشدم.، کم کم علائم افسردگی در من نمایان شد و مجبور شدم به روانپزشک مراجعه کنم ، در خیالات و اوهام زندگی میکردم ، گاهی هم کشف و شهود داشتم که متاسفانه راز نگهداری نمیکردم و آنهارا با ذوق وشوق وهراس و بیم به اطرافیان فاش میگفتم.، سال دوم تبدیل به زنی با مشکلات حاد روحی روانی تبدیل شدم ، که مشت مشت قرص اعصاب میخورد مدام کابوس میدید ، از مردم فراری بود ، از خانه بیرون نمیرفت ، ساده ترین کارهای خانه را انجام نمیداد و . . . فقط شعر میگفت و مینوشت ، سال سوم به پوچی رسیده بود و چندین بار دست به خودکشی زد ، دلخوشیش کتاب غزلیات شمس تبریزی بود اشعار سعدی و حافظ ، گاهی پشگویی میکرد گاهی هم خوابهایی میدید که درست از آب در میآمدند، سال چهارم مجبور به تراپی شد و روانکاوش او را از تمام این کار ها منع کرد چرا که با بیماری جنون فاصله ی زیادی نداشت.، بله عزیزان جان ، اینها یکی از صدها تجربه من از ارتباط گرفتن با ماوراءبود که برایتان گفتم ، . چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون.، ممنون که وقت گزاشتید ، منتظر نقد و نظراتتون هستم ، یا حقs.k
|