شعرناب

ترجمه‌ی شعرهایی از طلعت طاهر

ترجمه‌ی شعرهایی از استاد "طلعت طاهر" (به کُردی: تەڵعەت تاهێر) شاعر کُرد زبان توسط #زانا_کوردستانی
(۱)
اختیار همه‌ی
اعضای بدنمان را داریم،
الا گوشمان که نباشد...
(۲)
هر روز خون از پاهایش می‌چکید.
تصمیم گرفتیم برایش گیوه‌ای بخریم.
زیرا دیوانه‌ها هم نمی‌توانند
با پای برهنه،
از میان خرده ریزه‌های این همه دل شکسته‌
قدم از قدم بردارند.
(۳)
گویی،
عزرائیل،
آلبومی خیلی خیلی بزرگ
پر از تصویر مردم را دارد.
تا بتواند به وسیله‌ی آن
هرگاه خواست به راحتی جان یکی را بگیرد،
عکس معشوقه‌اش را به او نشان بدهد.
از این روست
که همه‌ی ما، پیش از جان سپردن،
به نرمی چشم می‌بندیم و
آهی عمیق از ته دل می‌کشیم.
(۴)
اگر فقط قلبش، اندازه‌ی دل کبوتری باشد،
کفایت نمی‌کند!
کسی که تو را دوست داشته باشد،
باید،
چون اسب بدود!.
شعر: #طلعت_طاهر
ترجمه: #زانا_کوردستانی


1