تحلیل یکرباعی تحلیلی زبانشناسانه از مریم_گمار بر یک رباعی از رضاحدادیان از کتاب سر_قرار_باران آیینه ی بی غبار دارد باران صدپنجره انتظار دارد باران صبحی اَبری،درایستگاه پاییز باچشمانم قرار دارد باران. در این رباعی( نماد باران) بیشتر از همه به چشم میخورد با چهار تاویل؛ اول؛باران؛ نمادی از پاکی و طهارت است وبسیار عارفانه دوم؛ بارانی که از آسمان فرو می ریزد و تصویری عینی را به نمایان می کند سوم؛ باران میتواند اسم دختری باشد و تشخیص در آن دیده میشود وتصویری سورئال دارد ودر تاویل چهارم ؛ میتواند درمصرع اخر به اشک تاویل شود. در ادامه با کلید واژه هایی عینی چون باران ، ابر، پاییز، پنجره،چشم، روبرویم شاعر هرچند از نشانه های عینی بیشتر استفاده میکند ولی با شعری لایه مند ، تاویل پذیر و تصاویر ذهنی روبرویم. چیزی که به لایه مندی و معنا گریزی شعر کمک شایانی میکند تخیل شاعرانه است تخیل شاعرانه، ارتباط متقابل با ترکیبات تازه شعر دارد هرقدر ترکیبات جدید باشد قوه تخیل شاعر قوی تراست ودر این شعر با ترکیباتی تازه چون آیینه ی بی غبار ، صد پنجره انتظار، ایستگاه پاییز، به چشممی خورد که همگی تصاویر ذهنی یا(سورئال) را به رخ میکشد در مصرع اول آیینه ی بی غبار دارد باران از ترکیب (آیینه بی غبار ) میشود تاویل به پاکی وزلالی آیینه کرد این مصرع ایهام دارد و در واقع معنای تاویل پذیر و دور آن اهمیت دارد دو تاویل در آن یافت میشود یک تاویل با استعاره مکنیه به باران تشخص می بخشد که آیینه ای بی غبار در دست دارد ودر تاویل دوم تصویری عینی،به پاکی و زلالی باران پاییز اشاره دارد که همه چیز را منزه و پاک میکند در مصرع دوم ؛ صدپنجره انتظار دارد باران ترکیب" صد پنجره انتظار" کاملا سورئال است ایشان از انتظار ی مینویسد که با صد پنجره یا بهتر بگویم با صد چشم منتظر اوست در واقع از پنجره به عنوان( چشمی ذهنی) نام برده شده و کاملا مدرن و فضا سورئال میباشد حتی میتوان گفت به باران تشخیص داده و حالا باران با صد امید پشت پنجره منتظر آرزوهایش می باشد مصرع سوم صبحی اَبری،درایستگاه پاییز ترکیب" ایستگاه پاییز" خبر از ذهنیت پاییزی و ابری ، همچنین سورئال شاعر را می دهد او ایستگاه را بهاری نمی داند با اینکه باران در بهارهم می تواند بیاید همچنین ایستگاه پاییز میتواند نام آن ایستگاه باشد می بینیم شاعر در عین حال تصویری ذهنی وعینی را به نمایش میگذارد هم ذهنیت سورئال خود، هم تصویری عینی از یک ایستگاه را نشان میدهد مصرع چهارم با چشمانم قرار دارد باران شاعر در تاویل اول به بارانتشخص می بخشد وخبر از دیدار او با دختری بنام باران می دهد که این میتواند تصویری عینی باشد واز طرفی ذهنی ، از آن جهت که با چشمانش قرار دارد و بنابراین برای بار دوم به چشمانش تشخص بخشیده و در تاویل دیگر باران می تواند اشک هایی باشد که میخواهد از چشمش سرازیر شود و خبر از احوال درونی و طوفانی راوی دارد که به استقبال اشک می رود فضای اشعار ایشان کاملا مدرن وسورئال وهمپای زمان میباشد او هرچند نسبت به اشعار سنتی احترام می گذارد اما شعر خود را از تاویل های سنتی دور می کند و هرروز نکته ای جدید ومدرنیته در اشعار شان دیده میشود او ذهنیت غنایی(بیان شخصیت خود شاعر در متن) و چند بعدی دارد که باعث تاویل پذیری ، موسیقی در شعر و زیبایی شناسی اشعارش میشود به قول تودوروف زیبایی شناسی مهمان ناخوانده شعر می باشد وقتی شعری با تکنیک و احساس نوشته شود خواه ناخواه ،پای زیبایی شناسی به آن باز میشود برای مثال تکرار کلید واژه باران زیبایی رباعی را دوچندان کرده، یا واج آرایی بیشتر در واج( ی ، آ) موسیقی زیبایی ایجاد کرده که همین موسیقی باعث زیبایی شناسی میشود و اگر بپرسید چرا میگویم شاعر ذهنیتی چند بعدی دارد؟ زیرا که او میتواند براحتی تصویری عینی و ذهنی را در دل هم ادغام کند وشعری لایه مند بسراید به قول یاکوبسن سویه دگرگون کننده شعر همان اشنازدایی است که راوی با شکستن ساختارها به آن دست پیدا کرده ریفاتر می گوید؛ سازو کار ویژه خواندن متون ادبی (بینامتنیت )می باشد یعنی؛ حتی اگر خود شاعر متوجه نشود ولی تنها آفریننده ی دلالت معنایی همان بینامتن می باشد و در تحلیل این رباعی به خوبی دیدید که شاعر بسیار هنرمندانه از پس معنا پذیری و لایه مند بودن این شعر بر آمده و از آنجا که ایشان شاعری مدرنیسم هستند(یعنی متون ادبی گذشته و حال را ادغام می کند) بینامتنیت را به خوبی رعایت کرده وقتی با هربار خواندن شعر ،به معنایی تازه دست پیدا کنیم یعنی شاعر در کار خود موفق بوده واین یکی از ویژگی های آثار ادبی رضا حدادیان است در پایان برای ایشان آرزوی سلامتی دارم مریم_گمار
|