شعرناب

خولیو سزار گالان شاعر اسپانیایی

آقای "خولیو سزار گالان" شاعر اسپانیایی، که استاد دانشگاه ادبیات است، زاده‌ی کاسرس در اسپانیا است.
ایشان دارای مدرک دکترا در علوم تربیتی و مدرس مدعو در دانشگاه‌های اسپانیا و سخنران همایش‌های مختلف است.
او در حال حاضر به عنوان استاد در دانشگاه اکسترمادورا مشغول به کار است.
از او چندین مجموعه شعر منتشر و اشعارش به چند زبان ترجمه شده است.
خولیو همچنین نمایشنامه‌هایی را هم برای نمایش صحنه در اسپانیا نوشته است.
◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
[عصر دو زیست]
هرگز چنین نوری ندیده بودیم
هنوز تابستان نشده بود
با این‌همه دانه‌های کوچک نمک
اهرامی سفید ساخته بودند
و شعله نقره فام سپیده دمان
عصر دو زیست
متشکل از نور درخشان و کف بر افروخته بود.
ما تیغه‌های نمک خیره بودیم
سحر را درو کردیم و
آتش را عصر دوزیست درخشان
وام گرفتیم و کف و کف بیشتر
اکنون روی جاده‌های این جزیره قدم می‌زنم
بین دسته گل‌های عشاق و تاج گل‌های برای مردگان
انگار مثل اسکیت باز ماهری سر می‌خورم
و با کشش خورشید و باران ملایم تابستان
وارد نور می‌شوم
همان کششی که بیمارستان‌ها را خالی می‌کند
و خاطره مراد ماه و گل‌های ریحان
که از انگشتانت می‌رویند
را به یادمان می‌آورد.
حالا جزر و مد ما را به اکنون می‌برد
و رنگ سفید را
در آغوش امید تکثیر می‌کند.
می‌خواهم تو را زیر این آسمان تماشا کنم
آسمانی که ما را بی‌حرکت و خیره می‌کند
مثل زمانی که اولین بار تو را دیدم
و ما خود را به باد سپردیم
مد دریا ما را به اکنون می‌برد
و ای کاش می‌توانستم
ساکت زیر آفتاب دراز بکشیم
انگار همیشه در بهشت
بوده‌ایم.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی


2