شعرناب

تلخیصی بر کتاب ماشین جادویی

کتاب ماشین جادویی
داستان کتاب "ماشین جادویی"، درباره‌ی پسرکی به نام "آگوست" است.
قرار است، خانواده‌ی "آگوست" برای او جشن تولد بگیرند. پدربزرگش، فِردل، گفت: «پسر جان دوست داری چی هدیه بگیری؟»
آگوست گفت: «یک ماشین خیلی بزرگ سیاه، مثل ماشین گانگستر معروف، آل کاپون؛ مثل توی فیلم‌‌ها.»
پدربزرگ قول داد که یک ماشین سیاه بزرگ به او هدیه بدهد، ولی روز تولدش رسید و خبری از ماشین بزرگ سیاه نشد!، البته، روی میز پذیرایی یک ماشین بود که خیلی خوب میخ‌کاری و به هم چسبانده و رنگ شده بود؛ اما بدجوری کوچک بود! تازه سیاه هم نبود! آگوست فکر کرد که این ماشین به هیچ کاری نمی‌آید.
اما این ماشین یک "ماشین جادویی" بود و به یک ماشین سیاه بزرگ تبدیل شد، همچنین به یک ماشین مخصوص حمل میوه، بولدزر، هواپیما و...
■●■
نویسنده و تصویرگر این کتاب "یانوش" نویسنده‌ی آلمانی‌ست. "یانوش" زاده‌ی ۱۱ مارس ۱۹۳۱ میلادی، در هورست اکرت در خانواده‌ای آلمانی-لهستانی است.
مترجم این کتاب خانم "گیتا رسولی" و ویراستارش خانم "زهره حیدری شاهی سرایی" است که توسط انتشارات کتاب‌های پرنده آبی، چاپ و منتشر شده است.
#رها_فلاحی


1