شعرناب

شرح دلاوری ها وغیرت حضرت حمزه علیه السلام

.
طرز تفکر و غیرت اندیشه ی مولانا در داستان غزوات سید الشهدا حضرت حمزه رضی الله عنه در همه ی اوقات فکر و ذکر مرا به خود مشغول می داشت ؛ آن زمان را که حضرت در زمان کهن سالی بی زره در غزوات شرکت می کردند و بی خبران ورا از این کار منع و قبح می نمودند .وجالب این که حضرتش سخنانی را فصیح و رسا سر می دادند که همه را تسلیم اراده ی آهنین خود می کرد ؛چون که من بودم جوان مرگ را می دیدم وداع این جهان .وبه این خاطر زره و کلاه خود می پوشیدم نشاید که جوان مرگ شوم ؛ حالا که نورمحمد (ص) در من دمیدن گرفته بی زره و سرمست به پیکار می آیم تا که شاید ذات احدیت مرا به مقام شامخ شهادت نایل فرمایند.و همین طور هم شد وآن هم چه شهادتی که اشک از چشمان مبارک حضرت رسول سرازیر شد ودر وصف دلاوری های عموی بزرگوارش چه سخنان فصیحی ایراد فرمودند که جگر آدم را کباب می کرد .
واصحاب رضی الله عنهم هم گواه بودند بر این
من این متن را هنگامی که در بانک مهر ایران برای گرفتن وام به دلیل قطع بودن سایت در معطلی و بلا تکلیفی دچار شده بودم به تحریر در آوردم
به تاریخ شانزدهم مهر یک هزار و چهارصد و سه ساعت سیزده و بیست و هفت دقیقه در هنگام آمدن موچش به سنندج خیابان فرح
ای بزرگواران درودتان باد


1