شعرناب

سفر درونی

ما آدما اغلب این باور را داریم؛ می توانیم کسی را که دوست داریم ترمیم کنیم و زخم هایش را بهبود ببخشیم.
اما حقیقت این است که ما نمی توانیم شخص دیگری را درمان کنیم. از بین بردن غم‌ ها و ترس های دیگران اصولا یک امر انجام نشدنی است! چون هر فردی تجربه هایش، آسیب های روحی اش، بارهایی که حمل می کند، خانه ی درونی اوست و دسترسی دیگران به آن خانه غیر ممکن می باشد.
عشق، درمان، شفا واقعی این نیست که کسی را تبدیل به شخصیتی کنیم که فکر می کنیم باید باشد. مساله این است که بپذیریم آنچه را که هستند، نواقص هایی که دارند، زخم هایی که دارند. این درک و پذیرش و همدردی ما است که می تواند به آنها در "سفر درمانی، درونی شان" کمک شایانی بکند. به این گونه ما مایع ثبات و دلگرمی می شویم و آنها احساس تنهایی نمی کنند، احساس بیگانه بودن.
من معتقدم آدمی باید یاد بگیرد که نقش او دوست داشتن است، همراهی بی قید و شرط است، در تمام فراز و نشیب های زندگی. ما تعمیر کار روح دیگران نیستیم، ما هدایت کننده روح دیگران نیستیم.
فرایند هر آدمی درک شدن، دیده شدن، فهمیده شدن و در نهایت رشد شخصی اوست.


0