شعرناب

(آموزشی) غزل یا قصیده؟ مسئله اینست!

تفاوت غزل و قصیده: سوء تفاهم
اگر از مخاطبان حرفه ای شعر بپرسید که تفاوت غزل و قصیده چیست احتمالا تفاوت این دو را در چند مورد خلاصه می‌کنند(که البته بنده اعتراضاتم را به این باورهای رایج عنوان می کنم):
(۱) تعداد ابیات غزل محدود است (حداکثر ۱۴ الی ۱۶ بیت) اما تعداد ابیات قصیده می‌تواند حتی تا مرز ۲۰۰ بیت هم برسد (به یاد دارم که قصیده ای عربی از بارودی شاعر مصری را دیدم که بالغ بر ۴۰۰ بیت داشت)
(۲) موضوع قصیده عمدتا مدح و ستایش یا هجو و نکوهش است (اکثریت قصیده سرایان) گاهی هم وصف طبیعت (مانند منوچهری، فرخی، حمیدی شیرازی و...) در مواردی هم وعظ و پند و تعلیم (مانند ناصر خسرو) و عرفان نظری (مانند سنایی) و گاهی موضوعات سیاسی اجتماعی (مانند ملک الشعرای بهار و سیف فرغانی و...) و گاهی شکواییه (مانند مسعود سعد یا ترکیبی از این موارد). حال آنکه موضوع غزل عمدتا تغزل و عشق و رندی و عرفان حضوری‌ست.
(۳) در قصیده ساختار خاصی وجود دارد (مانند مطلع و تغزل و ابیات تخلص و مقطع و دعا و ...) اما غزل چنین ساختار ترکیبی و پیچیده‌ای ندارد.
باید دانست که اگر چه به صورت آماری هر سه تای این معیارها (خصوصا دو مورد اول) درست هستند اما به صورت مصداقی، مثال‌های نقض فراوانی می‌توان برای آن یافت
الف. مثلا ادبیات فارسی پر است از غزل‌هایی که بیش از ۱۶ بیت دارند و حتی گاهی تعداد ابیاتشان از ۳۰ و ۴۰ هم فراتر می‌رود. برای مثال کسی در غزل بودن شاهکارهای مولانا نظیر غزل (بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست...) یا غزل (بنشسته‌ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا...) شکی ندارد حال آنکه اولی ۲۴ بیت و دومی ۲۲ بیت است. در غزلیات سعدی هم به مواردی که بیشتر از ۱۶ بیت باشند برمیخوریم. در غزلیات شهریار و سیمین بهبهانی و بسیار شعرای متقدم و متاخر نیز این مسئله دیده می‌شود.
ب. علاوه بر این ما قصائد کوتاه هم داریم؛ وجود قصیده های متعدد که کمتر از ۱۴ یا ۱۶ بیت هستند- و بسیار محبوب و خوب هستند - و ایضا وجود غزلهایی که ابیاتی بیشتر از این دارند قاطع بودن این معیار را مخدوش می کنند.
ج. اینکه موضوع قصیده و غزل فلان و بهمان است و تفاوت دارد اگر چه به صورت آماری در اکثریت موارد درست است اما باز هم قاطع نیست؛ ما غزلهایی داریم که مستقیم یا غیر مستقیم شخصی در آن ها مدح شده است؛ مثل غزل حافظ (دارای جهان، نصرت دین، خسرو کامل...) که شاه یحیای مظفری در آن مستقیما مدح شده یا مدح قوام الدین حسن وزیر در غزل های دیگری از حافظ همچون (مرا عهدیست با جانان...). یا وصف طبیعت در غزل بسیار رایج است و مصادیق آن آنقدر زیاد است که حتی نیازی به معرفی نیست.
یا در حوزه نقد اجتماعی و سیاسی یا اشاره به وقایع روز غزلیات حافظ، عطار، سنایی، شهریار، منزوی، سیمین بهبهانی و... مصادیق مهمی هستند. مواردی چون شکواییه و عرفان نظری و پند و تعلیم هم در غزل به غایت فراوان است و هزاران مصداق ریز و درشت در آن هست.
د. درباره ساختار قصیده: بسیاری از قصائد شاهکار فارسی فاقد فرم و ساختار به اصطلاح استاندارد (شامل مطلع و تغزل و...) هستند. مثلا اکثر شاهکارهای سنایی همچون (مکن در جسم و جان منزل...) ، (دلا تا کی در این زندان...) ، (از خانه برون رفتم من دوش به نادانی‌...) یا اکثر شاهکارهای ملک الشعرای بهار، پروین اعتصامی، سیف فرغانی و بسیاری از قصیده سرایان متقدم و متاخر فرمی بسیار متفاوت از حالت استاندارد دارند. پس این معیار هم محکم نیست.
حال ممکن است سوال بشود که معیار تمییز غزل از قصیده چیست؟ این ذرهٔ بی مقدار در وادی ادبیات فارسی عددی نیستم اما معیاری دارم که اگر چه صد درصد درست نیست اما فکر کنم از هر سه معیار عنوان شده دقیق تر است.
از نظر من بنیادین ترین تمایز اصلی غزل و قصیده نه در حجم آن ها، نه در موضوع آن ها و نه در ساختاری استاندارد (برای قصیده) است بلکه در تفاوت میان فلسفه سرودن این دو است:
در یک غزل خوب و استوار تاکید بر اجمال و بیان فشرده است و ایضا تجربه شعری حضوری تر است؛ ممکن است غزل ۲۰ بیت باشد اما ابیات موضوعات مختلفی را به شکل فشرده و اجمالی بیان کنند. حال آنکه در قصیده اصل بر تفصیل است؛ یعنی مسائل با مصادیق و توضیح زیاد و جزیی بیان شوند و مثلا برای یک مفهوم اخلاقی چندین مصداق بیاید (چنین کاری در غزل می تواند آن را حوصله سربر کند). حال یک قصیده ممکن است فقط ۱۴ بیت باشد اما موضوعی واحد را با مصادیق و توضیحات بسط داده باشد. و ممکن است غزلی ۳۰ بیت باشد اما موضوعات و مفاهیم متعددی را به اجمال بیان کرده باشد. اگر به غزل (بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست...) نگاه کنید می‌بینید موضوعات متنوع اما مرتبطی مطرح شده و به اجمال و به صورت موجر آنها پرداخته شده. حال آنکه قصیده سیف فرغانی (هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد...) که ۵ بیت کمتر از غزل مولانا دارد، حول یک مفهوم محوری (آنان که بهتر از شما بودند نیز گذشتند و شما هم خواهید گذشت) بیان شده و همه ابیات «مصادیق» همین یک مفهومند که به تفصیل بیان شده است. البته قصیده هم میتوانید مفاهیم متعددی داشته باشد که غالبا به تفصیل بیان شوند. در شکواییه های مسعود سعد هم همین میل به تفصیل هست.
البته در غزل هم ممکن است تفصیل رخ دهد اما اکثر غزل های خوبی که من در عمرم خوانده ام و البته اکثر غزلهایی که بعد از قرن ها در حافظه پارسی زبانان باقی مانده اند از تفصیل زیاد خودداری کرده اند.
ممنونم که مطلب طولانی مرا خواندید. پذیرای نقد های موافق و مخالف دوستان هم هستم.


0