رباعیات عاشوراییواقعه کربلا از دیرباز مضمون وهمی در دست شعرای ایرانی اعم از شیعه و سنی بوده است که در سیاقهای متفاوت از آن یاد کردهاند. خواستم به مناسبت نزدیکی فرارسیدن اربعین شهادت حضرت (ع) برخی رباعیات مرتبط را در این وبلاگ بیاورم. برخی از این رباعیها مستقیما به واقعه کربلا اشاره میکنند و الحق بعضا بسیار جانگداز هستند مانند: یک لحظه به نزدیک لبش برد و نخورد از داغ عطش چو غنچه پژمرد و نخورد هر قدر که اصرار نمود آبِ خنک عباس به عباس قسم خورد و نخورد (مرتضی برخورداری) یا این رباعی نسبتا شناخته شده از سید حسن حسینی: بی خون تو گل، رنگ بهاران نگرفت این بادیه بوی سبزهزاران نگرفت کی نفحهگر زمانه در پردهی داغ از تشنگی تو خواند و باران نگرفت؟! و البته طبق معمول، حرین لاهیجی، شاعر عظیم الشأن: در ماتم تو چرا جگر خون نشود؟ زین واقعه چون دیده، جگرگون نشود؟ آید چو ز دشت کربلا یاد، حزین عاقل به کدام حیله مجنون نشود؟ و یا این رباعی از جواد منفرد: چشمان زمین دوباره تر خواهد شد ماه از سر شب بدون سر خواهد شد تاریخ دوباره به خودش می لرزد شق القمری بزرگترخواهد شد جالب است که برخی از این رباعیات جنبهٔ اعتراضی هم دارند و به برخی رفتارهای عزاداران و سوء استفاده گران نیز اشاره میکنند: با کعبه چه کار اگر معاشی ندهند؟ مهمانی زنده، مرده لاشی ندهند زان گشته به کربلا مجاور، زاهد کاندر سر گور شمر، آشی ندهند!!!!(حزین لاهیجی) یا این رباعی جالب از آقای رضا محمدی: در بند، ولی به شکل و ظاهر حرّند با بیرق و طبلشان به هم می غرّند هر گوشه شهر با سر و رخت عزا هر روز سر حسین را می برّند جالب است که در مصراع اول «حُر» دارای ایهام است (هم به معنی «آزاد» و هم اشاره به حر بن یزید ریاحی). گاهی هم شاعر از شدت حزن، طبیعت و خورشید و ابر و... را به خاطر تشنگی شهدای کربلا سرزنش میکند مانند این مورد از ابن حسام خوسفی شاعر شیعی مذهب قرن نهم: ای صبح ندانم که چه در یافته ای مشکین قصب از بهر که بشکافته ای خورشید عفاک الله از آنروز که گرم بر تشنه لبان کربلا تافته ای و گاهی با حسن تعلیل به مویهٔ طبیعت در عزای ابا عبد الله (ع) اشاره میشود و گاهی به تقلای طبیعت برای کمک به اهل بیت؛ مانند این مورد از ابن حسام: ای ابر پر آب بر هوا می پویی گریان گریان رخ ز حیا می شویی فریاد کنان چو رعد و برداشته آب از بهر حسین ، کربلا می جویی یا این مورد از سید حسن حسینی: دریا به طلب از برهوت تو گذشت یک قافله نعره در سکوت تو گذشت آن روز اگر چه تشنه بودی ، امّا صد رشته قنات در قنوت تو گذشت گاهی شاعر یک حسن تعلیل زیبا میآفریند آنگونه که پدیده یا مفهومی را به کربلا مرتبط میکند مثل لاله، رنگ سرخ و...؛ به این رباعی از محمد روحانی دقت کنید: جانت به کویرتفته دریا بخشید هفتاد و دو گل ، به متن صحرا بخشید با جلوهٔ کربلای عاشورایی خون تو بـه رنگ سرخ معنا بخشید البته واضحا ژانرهای رایج در میان رباعیات عاشورایی محدود به این موارد نیست و تنوع خصوصا در شعر معاصر بسیار زیاد است و مطالعه این قبیل رباعیات حتی میتواند ما را با جریان رباعی معاصر نیز بیشتر آشنا کند.
|