شعرناب

قاسم بغلانی شاعر آبادانی

آقای "قاسم بغلانی" شاعر خوزستانی، زاده‌ی دهمین روز از دی ماه ۱۳۵۶ خورشیدی، در آبادان است.
اشعاری از او در مجلات ادبی گوناگون به چاپ رسیده‌اند و در مجالس شعرخوانی متعددی شعرخوانی داشته است.
کتاب "انقلاب سپید سردخانه‌ها" مجموعه‌ای از اشعار اوست که توسط انتشارات مهر و دل چاپ و منتشر شده است.
◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
صندلی‌ها میز را در آغوش می‌کشند
من دندانم را با انگشتانم
یک تلویزیون
در سرم
سوپ سوسک پخش می‌کند
تاریکی چه صدای بلندی دارد!
(۲)
اعدامی برایم پا تکان می‌داد
جرثقیل بوم خود را میان
چند نظامی بالا کشیده بود
در مراسم اعدام سیگار می‌چسبید
بی‌تعارف!
اما من دلم می‌خواست
چند ژیلت برای چند نظامی بگیرم!
(۳)
بعد از نجات سرباز رایان
پلاک خانه را گم کردم
این همه موج
اف ام لعنتی
رادیو را برای درد کشیدن اختراع کردید!
که پدر اسیرم چنگ به سیم‌های خاردار بزند!
و موشک به خانه ما
هوش مصنوعی لطفا
نفس شهرم را برگردانید!.
(۴)
تا سنگ به ماه زل می‌زند
سرود باد بر دستانم می‌نشیند
آویخته بر ذهنم رویایی یونانی
در نوشیدن مه فلسفه می‌خوانم
راه می‌افتند چشمانم
تا روز پر فانوس
هم پیاله با سقراط.
(۵)
برکه‌های چشمت و نیلوفری در آب
پیچیده در گردن رود
گردنت
صخره‌ای تخت سینه‌ات
یک حباب نفس
به دهانم برسان
لب آبی‌ات در تور
با سنجاقک‌های رقصان
در نور
دست به سرت می‌کشم
میان رودان را انگشت
به دهان
ماهی‌های مادر
انسانی در آغوشت
برکه‌های چشمت گهواره
زن هزار ساله.
(۶)
اعدام سپیده بود
با داری که رختی پیر
بر تن داشت
خیابانی که
پنجاه و هفت تیر
به مغزش چکانده شد
سردرگمی پاها
طناب ما را نجات بده
گلودردهای خفه‌گی
خلط تمام دوران‌ها
بر چهره خدا
سمت چپ لعنتی
مگر دنده‌ها زایمان می‌کنند؟!
تا برگ‌ریزی چشمانم
از خزان‌زدگی
یک اتاق فرمان
اشاره به بستن
بستن دهان من.
(۷)
غازهای وحشی از چشمانم
می‌گذرند
غروب‌ها قطره سرخ
زمانند
خوشه‌ای از کهکشان
دنباله دارد
تا موهای تو را پرواز
می‌کنم
آسمان آزاد پرنده‌ها
باز می‌شود گیست
شب
تا یک نوشیدنی باشی
در دهانم
آزاد مثل تمام دیوارهای آزاد
بی‌شعار رشد کند
در رگ شهر.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (صحرا)


2