شعرناب

چه شعری عالی و ماندگار است؟! (مقدمه)

بخش اول (مقدمه: مطالب این بخش کمتر تحلیلی‌ست ان شاء الله در بخش‌های بعد بیشتر به جزییات اشاره خواهم کرد).
چه شعری و چه شاعری عالی و ماندگار است؟!
جواب دادن به این سوال شاید از حل مسائل لاینحل در فیزیک و ریاضیات و پزشکی هم دشوارتر باشد. هیچ فرمول واحد و هیچ تضمینی درباره ماندگاری یا عدم ماندگاری شعری یا شاعری وجود ندارد.
ممکن است شاعری در زمان زندگی‌اش حتی به عنوان شاعر شناخته هم نشود اما مدت طولانی بعد از مرگ ناگهان اشعارش شهرهٔ عام و خاص شوند (مثل حکیم عمر خیام) یا ممکن است شاعری در زمان حیاتش شهرهٔ عام و خاص باشد و مردم کوچه و بازار شعرش را زمزمه کنند اما بعد از چند دهه کاملا از یادها برود‌. هزاران عامل مختلف دست به دست هم می‌دهند تا این مسئله را شکل دهند و به قول آقای حسین جنتی (غزل‌سرای معاصر)، کار و بار یک شاعر مثل یک ارابه است که دو چرخ دارد: یک چرخش اهل ادب و متخصصان شعر است و دیگری مخاطبان عامی شعر. یک شاعر مثل دکتر حمیدی شیرازی یک چرخ را دارد (چرخ خواص) اما چرخ عوام را ندارد. یک شاعر مثل مرحوم مهدی سهیلی چرخ عوام را دارد اما چرخ خواصش شل است. یک نفر هم مثل شهریار اقبال هر دو را دارد (لااقل فعلا اینگونه است).
البته مسائل سیاسی، تبلیغ، سانسور و... را هم نباید از نظر برد که ممکن است تاثیر مهمی داشته باشند.
مضامین نو هم موثرند، ایجاد سبک هم موثر است هر چند اکثر مضمون پردازان و «سبک‌سازان» راه به جایی نبرده‌اند و بزرگترین شاعران پارسی (اگر سنایی، فردوسی، حافظ، انوری، نیما یوشیج و چند تن دیگر را استثنا کنیم) هیچ‌کدام فضا و سبک جدیدی را نیافریده‌اند بلکه سبک قبلی را به «کمال» رسانده‌اند (مثل: سعدی، مولانا، عطار، نظامی، عراقی و...). مضمون پردازی را هم بیدل به اوج رسانده‌ است ولی حفظ کردن یک غزل کامل از او حتی برای حافظه های قوی هم دشوار است و معمولا غزل‌هایش گیرا نیست و آنچه در او بارز است «تک بیت‌های درخشان» است (البته رباعیات او حقیقتا خوش‌خوان و زیباست و پر از رندی و نقد اجتماعی و مضامین بلند است).
گاهی شاعری خودش چندان معروف نیست اما برخی اشعارش ضرب المثل شده‌اند مثل مصراع درخشان «گل بود و به سبزه نیز آراسته شد» (مصراع آخر یک رباعی) از عمعق بخاری که همه ما از آن استفاده می‌کنیم بدون آنکه شاعرش را بشناسیم (البته عمعق بخاری الحق شاعر خوبی است و خصوصا در رباعی استاد مسلم است). اما به نظرم بعید است شاعری بعد از گذشت قرون مشهور بماند اما در ذهن مردمان اشعار او جریان نداشته باشد، لااقل در میان قشر خاصی.
حالا می‌خواهم یک چیز جنجالی بگویم که احتمالا صدای خیلی‌ها را در بیاورد!
اینکه یک شعر کلاسیک چقدر از نظر وزن و قافیه و ردیف خوب و به قول برخی پرفکت است ممکن است اثری در ماندگاری آن داشته باشد (اصلا همین عنایت ویژه به قوافی خوش آهنگ یک عامل مهم است که یک نفر مثل فردوسی را بر دقیقی و اسدی طوسی و امثالهم برتری می‌بخشد). اما شاید برایتان عجیب باشد که برخی از ماندگارترین و محبوب‌ترین اشعار پارسی دارای ایرادات قافیه فاحشی هستند. اما بیانشان آنقدر بلند و دل‌انگیز است و آنقدر روح کلمات آن‌ها مملو از جوشش شاعرانه است که بر ایرادات آن‌ها فائق آمده. من اینجا فقط و فقط یک مثال از چنین اشعاری می‌آورم؛ قصیده سیف فرغانی به مطلع «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد...» که شهرهٔ عام و خاص است آنقدر ایراد قافیه دارد که انسان شگفت زده می‌شود که شاعری چون سیف آیا به راستی متوجه این ایرادها نبوده یا آنقدر زیبایی ابیات او را مسحور کرده که نتوانسته از آن‌ها چشم بپوشد. به بخشی از این قصیده نگاه کنید:
...چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد «ظالمان» شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو «سگان» شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم «خران» شما نیز بگذرد...
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر «اختران» شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز «ناکسان» شما نیز بگذرد...
در یک قصیده ۱۹ بیتی که حروف قافیه آن «ان» است اقلا پنج‌بار واژگانی را با «ان» جمع آورده است (قافیه شایگان یک یا دو بار قابل توجیه است اما پنج بار...خیر). اما می‌بینید این شعر با وجود این عیب واضح بسیار محبوب و دل انگیز است. اینجاست که ما می‌فهمیم اگر چه مطابق اسلوب بودن خوب است و بزرگان ما عمدتا تابع اسلوب بوده اند (از فردوسی و نظامی تا سعدی و حافظ) اما گاهی ممکن است شعری که حتی از نظر اسلوب اشکالات جدی دارد به اندازه ده هزار شعر سالم قلب‌های مردمان را در طول قرون تسخیر کند.
اینجاست که انسان یاد حافظ می‌افتد که:
...قبولِ خاطر و لطفِ سخن، خداداد است!
پایان بخش مقدمه
ادامه دارد...


1