شعرناب

معرفی شاعر کتاب سه شنبه

اندام ظریفش را چادری سیاه پوشانده بود. آرام ونرم وارد شد و در گوشه ای از محفل نشست ،با آنکه حدود 30 سال سن داشت چند سالی کوچکتر بنظر میرسید .
پشت متانت چهره اش احساس موج می زد ،حرفهای زیادی برای گفتن داشت .
علاوه بر شاعری ،دست مایه ای هم در هنرهای تجسمی داشت .
زمانهایی از روزش در گالری (که با دوستش می گرداند ) صرف قلم زدن شعر ونقاشی بر شیشه های شفاف میشد ، به آنها رنگ وزیبای دوباره می داد. همچون قلم اش بر کاغذ که در کتاب شعری به نام " سه شنبه " همین تازگی به چاپ رسیده بود و قرار بود رو نمایی آنرا در دانشگاه فردوسی مشهد با حضور خودش برگزار کنند .
امروز دوباره او را ملاقات کردم . برای گرفتن کتاب شعر همراه امضای پای آن .....
و او امضا کرد ؛ ملیحه آخوندی
ومن خواندم : بانو شاعره ملیحه آخوندی شاعر جوان شهرمان مشهد
می گوید در دو جشنواره شعرهایش جایزه برده است . یکی در قسمت دفاع مقدس جشنواره توس تا نیشابور و دیگری در بیست و نهمین جشنواره بین المللی رضوی در کرمان که شعرش منتخب جشنواره بوده است.
می گوید در ابتدا عاشقانه می سروده است ،اما بعدها، بعد بیماری وفوت مادر گرامیش شعرهایش عطر و بوی دیگری گرفته است .شاید غمگین اما نه بی امید ......
ترانه اش با صدای سجاد چاوشی و همنوایی آرش بیات را شنیده ام .به دل می نشنید .
برای من افتخاری است که کنار این جوانان هنرمند وطن در محافل شعر می نشینم .
شاعره جوان ما هنوز راه زیادی در پیش دارد و من منتظر کتابهای دیگر او هستم .
"چه می شد حرف و چشمان ودهان دیگری بودم
زن غم لهجه ی برقع به روی بندری بودم
دلم میخواست که یک دختر غمگین کمان باشم
خدا میخواهد انگاری زمین زعفران باشم " "ملیه آخوندی "
سایه سیرنگ تیر 1403


4