شعرناب

ترجمه‌ی شعرهایی از دریا هورامی شاعر حلبچه‌ای

بانو "دریا هورامی" (به کُردی: دەریا هەورامی) شاعر، دوبلور و گوینده‌ی کُرد زبان، زاده و ساکن شهر حلبچه در اقلیم کردستان است.
▪ نمونه‌ی شعر:
(۱)
در وقت برگریزان پاییز
مابین درختان محتضر،
مرگ عزیزانم را می‌بینم!
(۲)
پیراهن غم، بسیاری را پاره کرده‌ام،
که هیچ خیاطی نتوانسته دوباره‌ی دوخت و دوزشان کند...
اما هرگاه پیراهن شادی را پوشیدم
یا تنگ بود
یا که کوتاه
یا که در تنم، رنگ ماتم را جلوه می‌کرد.
(۳)
در چله‌ی زمستان،
نامه‌هایت را که می‌خوانم
تنور اجاقمان شعله‌ور،
خورشید هم تابان و پر نور می‌شود.
(۴)
مدت‌هاست دلم گوش به زنگ‌ست
اما آدم برفی،
هیچ نمی‌گوید!
(۵)
شن‌های ساحل،
موج‌های دریا هم تشنگیمان را فروکش نمی‌کنند -
در غروب‌های رمضان!
(۶)
آخرین سحر رمضان،
در تمنای وصال است -
ماه نو شوال!
(۷)
پیوند دهنده‌ی عشق و جان است،
بر بلندای زندگی -
زن!
شعر: #دریا_هورامی
ترجمه: #زانا_کوردستانی


3