شعرناب

(طنز)تباهی‌های من و عامو حسن(۱)

از خواب برمی‌خیزم. ساعت چهار صبح است. رو تخت خوابگاه مینشینم. می‌خندم...خخخخخخخ.....خررررررررخخخخررر....
هی میخندم. گاهی با صدای «خخخخخ» گاهی «سسسسس». عامو حسن که آن گوشه نشسته و سرش تو اینستاست بُهت زده نگاهم میکند: شِریپس*! های شِریپس! چته؟
و من در حالی که دارم از خنده پاره می‌شوم می‌گویم «نِ ....خخخخخخخ...نِمی....خخخخخ...دونم..خخخخخ...» الی آخر. ناگهان صورتش لبخند شیطنت آمیزی می‌زند:
دِراگ** زدی شریف؟! چته؟
یکم که آرام می‌شوم با همان حالت خنده می‌گویم: «خیلی خنده‌دار است!»
«چی؟!»
«سگ اصحابِ کهف...داشتم می‌خندیم به سگ اصحاب کهف..خخخخخخ....که پی نیکان گرفت و مردم شد»
«خدا همه ما رو شفا بده شریپس جان»
خنده‌ام باز به هوا رگباری شلیک می‌شود
«آره خدا همه ما را مث اون سگ آدم کنه...خخخخخخ»
(این داستان کاملا دُرُصط و واغعیع)
همین قدر تباه
(حاشیه)
*شِریپس شکل تحریف شدهٔ «شریف» (اسم من) است. ارباب لغت آن را به صورت «کیلیپس»، «شِریفْزْق»، «بیلیوز»، «شیتیل» و غیره نیز ضبط کرده‌اند که عمدهٔ این موارد جهش‌های ناموفقی بودند که انتخاب غیرطبیعی آن‌ها را حذف کرده است.
**اینجا به معنی داروهای و موارد روان‌ گردان است. من به شخصه هرگز «دراگ نزده‌ام» نه به این دلیل که مضر است...چون نیازی ندارم😁😁😁


1