شعرناب

قضا و قدر

.قضا و قدر .
من خدای ناکرده با سرعت و با بی احتیاطی بسیار یک دفعه دچار تصادف می شوم و همه را به پای قضا وقدر الهی می نویسم و به کرّات برای همه تعریف خواهم کرد که خواست خدا این بوده ، ولی اگر خیر و برکتی از جانب خداوندگار به من برسد خواهم گفت که این از آگاهی و کیاست خودم است و نقش خدای بزرگ را در این کار نادیده می گیرم وبر خویشتن خویش مباهات می کنم .آیا این کار ظلم در حق خدای رحمان و خود ناتوان خویش نیست ؟
یاکه اگر من از خانه خارج نمی شدم و می ماندم و فلان کار را انجام می دادم چنین اتفاقی برایمپیش نمی آمد وبر گوی قضا و قدر خود سبقت می گرفتم وهزاران ژاژخوایی های دیگر .
و این در حالی است که بارها وبارها از قرآن کریم و رسول عظیم و بزرگان دین خود شنیده ایم که آدمی در ابتدای در روح دمیدگیش ،چهار چیز را در نامه ی اعمالش به نگارش در می آورند واز این عجیب تر همین نگاشتنی ها درست در موقع خویش خود را به منصه ی ظهور می رسانند و لگام اختیار را از کف ناتوان آدمی می ربایند .مگر این که آدمی سخی باشد وخدایش بر وی آسان گیرد و حلاوت رحمانیّت و رحیمیّت خویش را بر نفس وی بچشاند . وحال آن کس که خارج از این باشد چه خواهد بود ؟
خدای رحمان در آیه سی و چهار سوره ی لقمان خود را علیم خبیر می خواند و می فرماید ؛ انسان نمی داند که قیامت کی فرا می رسد و باران را می باراند از اندرون ارحام چه زشت باشد وچه زیبا ،چه نر باشد وچه ماده آگاه است .و هیچ کس نمی داند که فردا چه خواهد کرد و هیچ کس نمی داند که در کدامین سرزمین مرگ او را در می یابد .
و رسول الله نیز احادیث بسیار ی در این زمینه دارندوخلفا ی راشده هم .
داستان بیماری طاعون در عهد حضرت عمر و اجتهاد خلیفه در این مساله هم جای تامل بسیار دارد ،(( من از قضا و قدر خداوند به قضا وقدر خودش پناه می برم .))
سراسر زندگانی حضرت علی و حضرت ابوبکر و حضرت عثمان هم الگوی راه ما هستند .
درود وبرکات بی نهایت خداوند بر رسول الله و آل و اصحابش باد .


0