شعرناب

علی رضا آهنگران

این شعر را شخصی به نام یوسفی در
وسو شاعر علی رضا آهنگران سروده است
علی رضا آهنگران استاد دانشگا ه پیام نور
و هم مسول دانشگاه پیام نوریکی از شهر ستان استان فارس بود که
در حادثه تصادف جان نازنین خود را باخت
روحش شاد
خود و همسر و یکی از فرنزدانش و خواهر زادش به نام لیلا تقی زاده
دانشجوی پزشکی دانشگاه شیراز بوده
از گاستان بلبلی سوی وطن پرواز کرد
با امید و ارزو سیر و سفر اغاز کرد
همرهش فرزند زن می بود خواهر زاده اش
انتظار ش بود باب مادر دل داده اش
در مسیر شتاگهان پیک اجل از ره رسید
بهر دیدار لقای حق بدادش این نوید
گفت بشاب ای نکو پر شد پیمانه ات
خود نه تنها همسر و فرزند و خواهر ژاده ات
پیک حق گفتا بود ای دوستهنگام رحیل
کی شود فرصت برای صحبت و شرط و دلیل
بگذر از این زندگی تلخ پر مکر فریب
سوی جنت شو روانه شاد و خندان ای ادیب
گفت بگذر زندگانی جز یکی افسانه نیست
اند ر این دنیای فانی زیستن بیهوده چیست
نیست دنبا جای نیکان ز ابتدا تا انتها
قرب حق شامل بود دانمبه مردان خدا
گر چه جان سوز است داغت بهر باب و مادرت
زود بشتاب ای فرزانه سوی داورت
بین سیوند و سعادت شهر امد این ندا
ترک دنیا باید کرد ای دبیر پارسا
می روی خوش می خرامی سوی جنات النعیم
بدر قه بادا تورا لطف خداوند کریم
نام نیکویش علی شهرت ب دی اهنگران
بود فردی با تعهد اندر این عصر زمان
ای دریغا رفت از کف مرد استاد عمل
از جفای روزگار کینه ی چرخ پرد دغل
گو به گل پرور ستمگر این چه سودا در سر است
بی امان گردیده پر پر هر گلی خوش بوتر است
یوسفی گفتا علی باشد مرا یک پاره تن
چون می بود ست همسنگر فرزندم حسن


3