شعرناب

تلخیصی بر کتاب مرغ تخم طلا و کشاورز طمعکار

کتاب مرغ تخم طلا و کشاورز طمعکار
کتاب "مرغ تخم طلا و کشاورز طمعکار" از مجموعه کتاب‌های قصه‌های پندآموز برای کودکان، که بازنویس خانم "ژاله راستانی" از ترجمه‌ی خانم "پریچهر همایون روز" است.
این کتاب را "انتشارات کتاب‌های قاصدک" با تصویرگری "جاگدیش جوشی" در ۱۶ صفحه، چاپ و منتشر کرده است.
این کتاب، جلد دوازدهم از مجموعه «قصه‌های پندآموز برای کودکان» و داستانی اخلاقی از افسانه‌های عامه است که با زبانی ساده و روان برای گروه‌های سنی (ب) و (ج) نوشته شده است.
◇ داستان کتاب:
روزی مردی به بازار رفت که تخم مرغ بخرد، اما در بازار تصمیم گرفت مرغی بخرد که برایش روزی یک تخم بگذارد.
او مرغی خرید و به خانه برد. روز بعد وقتی به دیدن مرغ رفت یک تخم طلا پیدا کرد.
او با عجله تخم را به چنگ گرفت و با تعجب گفت: یعنی این تخم واقعن از طلاست؟
مرد شتابان تخم طلا را برد تا به همسرش نشان دهد. همسر مرد با دیدن تخم طلا خوشحال شد. آن‌ها با شادمانی شروع به رقص و شادی کردند.
چند روزی همین‌‌طور مرغ برای آنها تخم طلا گذاشت، تا اینکه یک روز زن کشاورز به او گفت: بیا شکم مرغ را پاره کنیم و به جای روزی یک تخم، تمام طلاهای شکم مرغ را بیرون بکشیم.
آنها شکم مرغ را پاره کردند، ولی هیچ طلایی پیدا نکردند و با طمع و حرصی که داشتند نه تنها طلای بیشتری به دست نیاوردند، بلکه دیگر روزی یک تخم طلا را هم از دست دادند.
#رها_فلاحی


1