شعرناب

🔷 درسنامه ی ۶۴ نیمایی سرایی ١

بسم الله الرحمن الرحیم
تا اوایل قرن حاضر شاعران محترم ما در عرصه ی شعر و شاعری دواصل مهم را مراعات می‌کردند و عدم رعایت آن گناهی بود نابخشودنی در عرصه ی کارزار شعر
آن دو اصل عبارت بودند از :
🔴 تساوی وزن مصراع های شعر
🔴 نظم ثابت قافیه ها
و اگر هم نوع آوری در قالب های شعر داشتند
در حیطه ی این دو اصل کار را جلو می‌بردند
مثلا جایگاه قافیه ها را تغییر داده و انواع قالب های شعری اعم از غزل، مثنوی، چهارپاره و غیره و غیره می‌ساختند.
اما شاعرانی به فکر افتادند که این دواصل را کنار نهاده و نوع آوری اساسی در حوزه ی شعر و شاعری انجام دهند چرا که این دو اصل را دست و پاگیر در انتقال مفهوم برای مخاطب می‌دانستند.
شعری که با کنار نهادن اصول اولیه متولد شد چهره ای متفاوت از اشعار گذشته داشت
جامعه و مخاطبی که با اشعار حافظ و سعدی و فردوسی و نظامی آشنا بودند ناگهان با اشعاری مانند شعر زیر مواجه شدند
در شعر نیمایی، شاعر مقید نیست مصراع های وزنی را یکسان ببخشد و در چیدن مصراع های هم قافیه نظامی ثابت را رعایت کند.
البته هیچ قطعیتی در این سخن نیست چرا که شاید معدود افراد در جرگه ی این امر باشند وگرنه ما شاعران بسیار خوبی داریم که واقعا توانا هستند ولی سلیقه ی آنها شعر موزون نیست حتی داخل سایت خودمان
این را گفتم که خدای ناکرده به سروران عزیز جسارتی نشود ولی خب دربرخی موارد هم اینگونه بوده است و برعکس خیلی از افرادی هستند که از شاعری فقط چیدن آن روی نخ افاعیل را بلدند و به نوعی کامپایلری برای تبدیل نثر به نظم و اگر وزن عروضی را از نوشته ی آنان برداریم چیزی که می ماند نثری ساده است شک نکنید
ادامه‌ دارد
#سید_هادی_محمدی
پی نوشت :
منابع در آخرین جلسه ی دروس عنوان می‌شود
معرفی کتاب
روند اخیری که در علوم اعصاب و تصویربرداری مغزی پیگیری شده و پیشرفت های آن، سبب
می شود تا برای افرادی که در این زمینه متخصص نیستند این طور به نظر بیاید که در زمینه ی نحوه ی عملکرد مغز و این که کدام قسمت چه کار می کند و مربوط به چیست، دانسته های ما نسبتا جدید محسوب می شود. اما حقیقت بر خلاف آن است. علوم مغزی دهه هاست که در حال فعالیت است و روانشناسی مغز هم تقریبا در همین مدت روی آن سرمایه گذاری کرده است. در همین راستا، هنریت
ان کلاسر در کتاب با هر دو طرف مغزت بنویس، این روند را دنبال کرده است.
کلاسر اشاره می کند که تمام این مشکلات به عدم توانایی ما در گول زدن سمتی از مغزمان که از آن استفاده می کنیم، بر می گردد. برای مثال سمت چپ مغزمان که ویرایشگر است جلوی سمت راست و خلاق مغزمان را می گیرد و
نمی گذارد تا مایعات خلاقیت زمانی که پشت صفحه کلید نشسته ایم در مغزمان جاری شود و ما شروع به نوشتن کنیم. کلاسر اظهار می دارد که هردو سمت مغز در فرایند نوشتن حائز اهمیت می باشند اما تلاش های ما برای استفاده ی همزمان از هر دو سمت، جلوی ایجاد بهترین عملکرد را از ما می گیرد.
کلاسر با به کار گیری روش استفاده از کل مغز، خوانندگانش در مسیر یک سری تمرین ها راهنمایی می کند. تمرین هایی که طراحی شده اند تا نویسندگان با مشکلات و اضطراب های رایج در نوشتن مبارزه کنند که از جمله ی این مشکلات می توان به موانع نویسندگی، تعلل ورزیدن و عدم توانایی در خود ویراستاری و غیره اشاره کرد.


0