شعرناب

تهی بودگی

گاهی به من رخصت بده تا متاثر شوم از نقطه خاستگاه خود.
تا دوباره صدا را بر گرداب آشفته خود ناممکن کنم .
فرصت بده تا لحن مهربان مادرانه خود را در میل ارضانشده پدرم بیاورم
چه تفاوتی هست در خوشبختی واسارت در تصویر یک میل
مرا شبیه یادبود در نام دوخته شده سینه یک سرباز موقتا به یادبیاور ،پایدار یافته از تجسم یک آینه بگذار میل شکافته شده از نام پدرم را دوباره در پایان تصویر ویک نقطه بیاورم
گاهی به ظاهر معنا می شوم در صدایی که هنوز شبیه خلاء آزارم می دهد .
برجسته تر از لذت ناعادلانه خیالت ،بگذار تداعی شوم از عشق ،از جان سپردن شاعری که شبیه مرگش هنر را چندین سال به سمت گذشته خود می برد
آموزه ی یک فقدانم گاهی در تاریخ و گاهی در غیر تاریخ .
اختلاف سرعشق ورزی پدر بود یا مادر، نمی دانم به واسطه کدام سلیقه فرزندی دوباره شکل می گیرد .
پرخاشگرانه به سمت جسم مادر یورش نبر ،گاهی شکل مخالف آینه پدری اهل چالش خواهد شد
پدری دوباره در میل خود خواهد فهمید تمام هنرش همین تهی بودگی ست وبس
با احترام محمدرضا آزادبخت دانا و دانشمند


1