شعرناب

کت و شلوار عید

بعد از هر خرید کت و شلوار آستین کت عید چهار انگشت از دست هایم بلند تر بود ، می گفتند سال آینده اندازه ات میشود ولی هیچوقت اندازه نشد .
من کودکی بودم با کت و شلوار مردانه ، جیب هایبزرگ و خالی ، اتو کشیده با شلواری که همیشه چین داشت چین هایی که چهار تای آن اندازه ی دور کمرم میشد .
ما ممنون هم بودیم برای خرید عید به عید ، قدر شناس و مطیع ، همان روزها بود که ما را از نجابت هایمان دار زدند.
ما فکر میکردیم تمام پارچه های کت و شلواری دنیا چهار خانه است‌ ، رنگ ساده را نگذاشتنددرک کنیم ،فقط چهار خانه ، آن هم رنگ سنگین یعنی مشکی طوسی قهوه ای ، ما رنگ ها را هم نشناختیم .
بهروز دارابی
ادامه دارد


1