شعرناب

حقیقت من

حقیقتش را بخواهید من زندگی کردن را دوست دارم اما از دنیا بیزارم..از رسانه ها بیزارم جایی که هیتلر را که دو میلیون نفر را کشت بزرگترین جنایتکار تاریخ میدانند اما لئوپلد دوم که بیست میلیون سیاه پوست را کشت نامی از آن نمی‌برند .جایی که اروپاییان در تمام قاره های جهان از هیچ کشت و کشتاری و نابودی و نسل کشی دریغ نکردند و اکنون صاحب حقوق بین الملل هستند ،دنیایی که فقط درون کتاب ها و فیلم ها زیبا بود و در واقعیت منجلابی خالی از عدالت و ترحم و کمک و انسانیت بود.جایی که حیوانات و درختان لحظه ای آرامش نداشتند و یک روز این دنیا بدون جنگ و بیماری نبود .
بیزارم چون قدرت واقعی در دست پولداران و سیاستمداران و رسانه هاست و مردم بیچاره در همه جای جهان با دلخوشی های ساده شب را روز و روز را شب میکنند.
بیزارم چون اهل علم و ادب و تقوا و زهد خرابه نشین شدند و گلادیاتور های نسل جدید و مدرن ماشین طلا سوار شدند .
بیزارم که کسی دیگر فردوسی را نمی شناسند اما همه خواننده های همجنسگرا را می شناسند.
کاش روزی بیاید که در دنیا شاهد عدالتی باشم حتی برای یک ثانیه .....


2