شعرناب

عشق دورمان کرد

عشق
ما را از هم دور کرد و تو برای همیشه در رویاهای دور از دسترسم شعری نانوشته می مانی؛
هرگاه خواب هایم بهانه ات را گرفتند، در آغوششان می گیرم و با لالاییِ ناکوک از فراموشی برایشان می خوانم؛
هرگاه صدای بمَت در خیالم پیچید، در یک دلگیریِ بی انتها،مستانه به رقص می آیم تا همه چیز به روال سابق دربیاید؛
راستی چقدر "عشق" به تو می آید
و چقدر "غم" به من...
#دلنوشته
#بهـــاره‌طــــلایــی


1