شعرناب

سرور علیزاده شاعر آملی

خانم "خدیجه (سرور) علیزاده"، شاعر مازندرانی، زاده‌ی شهر آمل است.
وی کارشناسی مدیریت بازرگانی خوانده است و اوایل، شعرهایش را در قالب مثنوی می‌سرود، ولی از سال ۱۳۹۳ با ورود به انجمن‌های ادبی، به شعر آزاد روی آورد.
▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
بهانه شدی
تا تجسم کنم...
سنگینی رفتنت را روی تارهای عنکبوت
من پیله بستم به امید پروانه شدن
در اسارت رطوبتی مبهم
سال‌هاست خبری نیست.
(۲)
بتی شدی
میان دشت بیکران فاصله
و من کافری که در میان
طاق ابروی تو
سجده می‌کنم.
(۳)
در رستاخیز بهار
در پیچش گل‌ها تو را دیدم
در صدای مرغابی‌های جا مانده از کوچ
تو را دیدم
در ناله‌های زن آبستن
در گیسوان بریده شده دختری باکره
آنچنان در آرایش زنی ملتهب پنهان شدی
در هر چه پنهانی تو پیدایی
تو را دیدم
در طواف کعبه محرمت شده‌ام
زمانی که زنی غمگین می‌خندد
و مردی مست، گریه می‌کند
تو را دیدم
آری
پایانی در تو نیست.
(۴)
برکه بینمان دریا شد
دریا...
گویا
روی موج‌های بلند
قایق کاغذی ساختیم
افسوس خط مماسیم
حول دایره‌ای
در جهتی مخالف
که هر گز دستانمان به هم نمی‌رسد
و نخی تابیده میان تمام گره‌ها
کنده می‌شویم
می‌کشیم
تمام هوا را
برای رنگ باختن،
نه،
بودن...
ساختیم کوچه خاکستری را.
(۵)
من سبز می‌مانم
سبز...
چون درختی
در طعمه آفتاب زمستانی.
(۶)
بهار هرچه خسته‌تر
از پشت نرده‌ها دیده می‌شود
به نیامدنت زانو زده‌ام
با سکوتی که خود
میدانی در تب سرد شکوفه‌هاست
برگرد
در من بهانه زمستانی بی‌انتها و
خاموش قدم می‌زند
برگرد!
حتی آخرین بهار باشی.
(۷)
در من پیامبری ظهور کرده است
که معجزه‌اش
آفرینش
چشمان تو بود.
(۸)
تمامت می‌کنم
تا مرز فروپاشی
هر روز عاشق می‌شوم
خاموش و بی‌رمق از هم می‌گذریم
هرگز به تبعیدگاه هم بر نمی‌گردیم.
(۹)
بوی نم مرگ
پیکره‌ی تمام دنیا را خیس کرد
و واژه‌ها در برابر این
تصویر شرمنده
به خودآزاری خویش مشغول‌اند
گاهی کمر شعر می‌شکند
و هنر در به جولان کشیدن جامعه
قاصر می‌ماند.
(۱۰)
به شیرین خبر دهید
در قصر جا مانده‌ای
تا زمانی که تن‌پوش سفیدت
دخیل درختان نابارور گردد
انگار نطفه‌ی همه‌ی تیشه‌ها
حک شده روی سطری عقیم
و تو در پژواک لاله‌های واژگون
زاده می‌شوی.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (صحرا)


3