شعرناب

سرقت ادبی-بینامتنیت


به نام حضرت دوست...
خدمت تمام ادیبان و ارجمندانم عرض سلام و ادب دارم
مطالب ممکن است به دلیل اهمیت موضوع کمی طولانی شود از صبرو شکیبایی شما پیشاپیش ممنونم.
مطالب ارائه شده حاصل و چکیده چهار پنج مقاله‌ی علمی پژوهشی است که در پایان عرایضم برای مطالعه ی بیشتر منابع ذکر خواهد شد.
چکیده‌ی مطالب پیرامون بحث سرقت ادبی وانواع آن است و اینکه تا چه میزان می‌توانیم اثری را بدون شائبه سرقت قلم داد کنیم و کدام یک از یازده نوعی که مرحوم جلال الدین همایی که در کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی در راستای شعر سنتی سرقت ادبی می‌داند هنوز در اندیشه متفکران و صاحب نظران امروزی بی کم و کاست سرقت محسوب می‌شود و نیز مطالبی پیرامون بحث بینامتنیت و توارد و الگوهایی که در مبحث روان شناسی پیرامون این مطرح است به اختصار و خیلی خلاصه توضیحاتی اجمالی فقط برای آغاز و اندک اندیشه ای در مورد آن بیان می شود به علاوه اینکه دلایل سرقت‌های علمی_ادبی و راههای شناخته شده ی امروزی برای مقابله با آن مطرح می‌گردد.
سرقت ادبی چیست؟پاسخی که به این داده شده اجمالاً این است که سخن و اندیشه‌ی دیگری را بگیریم و در انتشار و اشعاعه و نسبت دادن آن اندیشه و قلم به نام به خود بکوشیم.
در نگاه کلی در بحث سرقت ادبی نظر منتقدان در دو جبهه شکل گرفته است
الف)سختگیرانه و افراطی: با اندک شباهتی که در مضمون و لفظ و ترکیبات می‌یابند حکم سرقت و انتحال می‌دهند.
ب)عالمانه و به دور از افراط:وجود معانی و مضامین مشترک را بین نویسندگان تا حد زیادی هضم کرده و با توجه به بحث توارد و بینامتنیت و...با احتیاط بیشتری در این زمینه صحبت می‌کنند و گرایش فکری آنها بیشتر نوعی وام گیری محترمانه است.زرین کوب در این باره می‌نویسد«آنچه تاکنون مسلم شده این است که هیچکس یک اثر را کاملاً خود ابداع نمی‌کند و ابداع مطلق اگر به کلی نایاب نباشد،قطعاً کمیاب است.پس همه‌ی نویسندگان به سرقت متهم‌اند».
همچنان که ذکر شد مرحوم همایی یازده نوع از سرقت را با کیفیت‌های متمایز بر می‌شمارد از جمله 1.نسخ یا انتحال2.مسخ یا اغاره3.سلخ یا المام4.نقل5.شیادی و دغل کاری یا دزدی بی‌برگ و نشان6.حل7.عقد8.ترجمه9.اقتباس10.توارد11.تتبع و تقلید.و خود یادآور می‌شود که جز در مبحث نسخ یا انتحال در سایر موارد بهتر است به این گفته بسنده کنیم که «این تعبیر و مضمون را پیش از این شاعر یا نویسنده ی دیگری بیان کرده است».
نسخ یا انتحال:(سرقت آشکار)در اصطلاح آن است که گفته یا نوشته‌ی دیگری را عیناً حرف به حرف و بی‌کم و زیاد و بدون تغییر یا با اندک تصرفی به خود نسبت دهند که از حدود تغییر تخلص شعری و نام کتاب و مؤلف تجاوز نکند.یعنی لفظ و معنی را عیناً بدون تصرف و تغییر سرقت کرده باشد.
مسخ و اغاره:هرگاه شاعر لفظ و معنی دیگری را به کار ببرد ولی تغییر و تحولی در آن داده باشد.حال اگر شعر و کلام ایجاد شده در اختصار و ایجاز و ایضاح و گستردگی دایره معنا بلیغ تر از شعر اصلی باشد پیشینیان این پدیده را پسندیده و قابل قبول می‌دانستند.
سلخ و المام:هرگاه شاعری معنی و فکر و مضمون دیگری را با حفظ موضوع به لفظ دیگری بیان کرده باشد.شایان ذکر است که بیشتر شعرها از این شائبه به دور نیست.
توارد:«توارد که آن را توارد خاطرین(به صیغه‌ی تثنیه‌ی عربی)نیز می‌گویند در اصل به معنی رسیدن دو نفر است با یکدیگر در یک جای و از یک سرچشمه آب گرفتن و در اصطلاح آن است که دو شاعر بدون اطلاع از حال و سخن دیگری شعری را عیناً مثل هم ساخته باشند»(فنون و بلاغت ادبی،218).
قبل از پرداختن به بحث بینامتنیت که بحث جداگانه اما مرتبطی است به دلایل سرقت علمی_ادبی و راهکارهای پیشگیری از آن می‌پردازیم.
دلایل سرقت علمی_ادبی به طور کلی
جنبه مادی که فرد در قبال تولیدات فرهنگی رمان ،داستان،شعر و...پولی می‌گیرد
ارتقای درجه و مرتبه:با تولید و نشر آثار گوناگون درجه‌ی علمی فرد ارتقا پیدا می‌کند
اخلاقی و روانی:عزت نفس پایین و مقید نبودن به اصول اخلاقی
تنبلی و عادت به پخته خواری:
مواخذه نکردن جدی و نبود جریمه‌ی کافی و دقت کافی از سوی مردم و مدیران
احتمال دیریابی و ناپیدایی اثر سرقت شده
اینترنت و دسترسی آسان به متون مختلف و کپی و خلاصه وفور امکاناتی است که در سایه‌ی فناوری فراهم شده
غیرعمدی و در اثر ممارست و تمرین و حفظ و بازخوانی اثار دیگران.که کارل گوستاو یونگ نیز در مبحث تشابه مضمون به این نکته اشاره می‌کند که برخی از مطالبی که انسان از دیگران میخواند در ناخودآگاه ذهن و ضمیر او می‌ماند و سال‌ها بعد ممکن است عین یا شبیه آنها را به این گمان که از خود اوست نقل کند.که به عنوان خاطره‌ی پنهان نیز از آن نام می‌برند.در این مورد حتی مولانا جلال الدین بلخی و حافظ و سعدی و... مستثنی نبوده‌اند و اهل تحقیق بیت یا بیت‌هایی از ادیبابی پیش از آنها را در آثارشان یافته‌اند.
به دلیل گستردگی و دامنه‌ی سرقت‌های علمی –ادبی و پیچیدگی‌های آن یافتن راهکاری قاطع جامع و مانع هنوز شکل نگرفته ولی با این وجود اهل فن راهکارهایی ارائه داده‌اند که تا حدودی می‌تواند به بازدارندگی و کاهش جرم‌هایی از این دست کمک کند.
1.بهره‌گیری از نرم افزار تشخیص سرقت علمی_ادبی به عنوان راهکار پیشگیری و بر پایه‌ی نظریه بازدارندگی که محدودیت‌های خاص به خود و اما و اگرهایی را دامن زده است.این راهکار که بر اساس ساختار لغوی و الگوریتم تطابق رشته‌ای شکل گرفته و عمل می‌کند به سختی شاید موفق شود سرقت‌های بازگردانی و جای گذاری مترادف‌ها را شناسایی کند.
2.روش دیگر بهره ‌گیری از نرم افزار جدیدتری است که بر مبنای برچسب گذاری نقش معنایی و آتوماتای یادگیری سلولی است که نظر صاحب نظران این است که این روش قادر است سرقت‌های کپی_جایگزینی مترادف و تغییر ساختار کلمات در جمله را شناسایی کند.
3.روش دیگر آموزش اخلاق محور و ترویج صداقت با عنوان کدهای افتخار و خود تنظیمی و خود نظارتی شناخته می‌شود و نگفته پیداست که بر روی اشخاص مختلف این نوع پذیرش درونی یکسان نخواهد بود.
4.روش دیگر رویکرد آموزش محور در مباحث علمی_پژوهشی است که با تفویظ اختیار به استادان نگارش(نویسندگان برجسته) سعی می‌کنند که خطاهای سهوی دانشجویان را در این زمینه را به حداقل برسانند.
5.پیشنهاد من برای سایت نسبت به افراد خاطی نه پاک کردن صورت مسئله (حذف کاربری و مسدود سازی است)در وهله‌ی نخست بلکه به صورت جریمه(کسر اشتراک)و کسر اعتبار باشد به این صورت که در پروفایل طرف سه کارت گذاشته شود قرمز،زرد و سبز... برای فردی که بار اول سرقت آشکاری را انجام داده کارت قرمز و اگر شائبه‌ی قرابت است کارت زرد و به همین صورت با سه کارت قرمز و تذکر جدی اگر اصلاح نشد در این صورت حذف و مسدود سازی و کسانی که صادقانه در سایت حضور دارند در پروفایلشان و در صفحه‌ی آنها کارت سبزی در نظر گرفته شود. و این البته پیشنهاد کمترین است و مدیران افتخاری با همدیگر و هم فکری با مدیر محترم سایت می‌توانند راهکار یکپارچه‌ای در این مورد اتخاذ کنند در راستای اینکه حرمت و عزت و آبروی افراد با اندک لغزشی پایمال نشود.و به نظرم اگر فردی پی به خطای یکی برد بهتر است پیش از هر کاری به مدیریت خبر دهد.
اما رفته رفته سرقت ادبیی که به برخی ادیبان نسبت داده می‌شود جای خود را به رویکرد دیگری به نام بینامتنیت داد.
بینامتنیت: این مبحث بحث دراز دامنی است و در این مجال مختصر نمی‌شود به همه‌ی ابعاد آن پرداخت ولی برای آشنایی مختصر اندکی به آن می‌پردازیم.
بینامتنیت(Intertexto):به معنی خزش در تارو پود است؛ویژگیی که ارتباط متن با متون دیگر را مورد بررسی قرار می‌دهد.برای شناخت دقیق آن به شناخت اصطلاحات دیگری چون«سوژه‌ی سخن‌گو،امر نشانه‌ای ،امر نمادین،متن ظاهری،متن زایشی،کورا،معنازایی نیاز است.و در حقیقت معجونی است از جریان‌های فکریی چون مارکسیست،فرمالیست‌های روسی،میخائیل باختین،فردینان دو سوسور،هگل،هوسرل،ژان لاکان،زیگموند فروید و رولان بارت است.که ژولیا کریستوا(فیلسوف و منتقد بلغارستانی)این اصطلاح را در سال 1966و ضمن بهره‌مندی از اندیشة نشانه شناسی سوسور و مکالمه گرایی باختین مطرح کرده است.او معتقد است متن یک بهره‌وری و یا یک فرآوری است به این معنا که رابطة آن با زبانی که در آن قرار دارد باز توزیعی(تخریبی_سازنده)است.به عبارتی این اندیشه با عنوان«جایگشت»و انتقال از یک یا چندین نظام نشانه‌ها به یک یا چندین نظام نشانه‌های دیگر دلالت دارد.پس در نتیجه ایده‌ی اصلی کریستوا در بینامتنیت این است که یک متن دیگر به طور یک کل مستقل در نظر گرفته نخواهد شد،بلکه محصول تعدادی گفتار و متون قبلی است که از قبل موجود بودند.و متن به عنوان یک فرایند تولیدی محل تلاقی نقل قول‌هاست.او معتقد است هر متنی جذب و دگرگون سازی متون دیگر است پس بینامتنیت بر عدم استقلال متن تاکید دارد.بر این اساس یک خواننده در زمان حاضر نه با یک متن که با شبکه‌ای از متون مواجه است.بنابراین با این ویژگی گسترده‌ای که متون در شبکه‌ای از روابط بینامتنی با هم دیگر دارند نمی‌توان بر وجود متن اصیل و واحدی تاکید کرد.چراکه یک متن همواره در ارتباط با متون بی‌شمار است.بنابراین نتیجه‌ای که از بینامتنی بودن متون حاصل خواهد شد این است که زبانی واحد و اصیل و جود نخواهد داشت چرا که متن به عنوان پاره ای از زبان است و ویژگی بینامتنی در زبان نیز در زبان وجود دارد.خلاصه بر این اساس متن اصیل و واحد و نهایی در کار نخواهد بود.
به طور خلاصه بینامتنیت یعنی
1.تولید پیدایش یک متن از خلال سایر متون
2.تداخل و آمیختگی متون با یکدیگر
3.هر متن گزیده و خلاصه‌ای از نتایج سایر متون است
4.سر برآوردن متنی از دل متن دیگر
5.ارتباط دو جانبه‌ی متون
6.عدم حد و مرز میان هر متن با سایر متون
7.یک متن می‌تواند حد و مرز نداشته باشد به این معنی که مدام در حال نو شدن و تغییر و تحول است.
ارکان بینامتنیت:
متن حاضر: به متنی که پیش روی خواننده قرار می‌گیرد و وی عقیده دارد که تحت تأثیر متون هم عصر و یا پیشین نگاشته شده است.
متن غایب: مجموعه‌ای از متون مخفی که خواه به صورت آشکار و خواه به شکل نهانی و در پرده،باطن و ساختار متن حاضر را تشکیل داده‌اند.
رابطه‌ی بینامتنیت: رابطه‌ای که بین دو یا چند متن وجود دارد و در درک چگونگی «درون متن»موثر است. «درون متن»متنی است که متون دیگر را در خود جای می‌دهد و یا حضور آنها را منعکس می‌کند.
قواعد بینامتنیت:
قانون نفی جزئیت:متن حاضر ادامه‌ی متن غایب است و در حقیقت تصویر تقلید گونه‌ای از متون غائب تلقی می‌شود.بخشی از متن غائب با کمترین نوآوری در خلال متن می‌آید و متن غائب همچنان غالب است و مورد توجه قرار می‌گیرد.
قانون نفی متوازی:متن پنهان با متن حاضر درهم می‌آمیزد و به صورتی در متن حاضر به کار می‌رود که جوهرة آن تغییر نمی‌کند بر اساس این قانون ادیب به دفاع از متن غائب و اعتراف به وام ‌گیری از آن می‌کند.
قانون نفی کلی: متن پنهان را کاملاً نقد و مفاهیم آن را تخریب و سپس بازآفرینی می‌کند به گونه‌ای که در جهت مخالف معنای متن پنهان به کار می رود و به نظر می رسد که این نقدی بازآفرینی از طریق افزودن برخی مطالب به متن غائب و یا کاستن بخش‌هایی از آن است.
انواع بینامتنی
بینامتنی واژه‌ای یا واژگان:آوردن لفظی توسط شاعر یا نویسنده و به یاد آوری خودبه خودی متن دیگر در ذهن خواننده
بینامتنی ترکیبی:در بینامتنی متون ادبی با قرآن کریم بیشتر نمود دارد و دو گونه است شاعر یا نویسنده جزئی از آیه یا کل آن را در متن خود می‌آورد.در نوع اول آیه ی قرآن بدون دخل و تصرف با همان معنا در متن حضور دارد در نوع دوم بخشی از متن مادر(قرآن) را با ساختاری تغییر یافته در لایه‌های نحوی یا صرفی کلام به کار می‌رود.
بینامتنی ساختار: ادیب در شعر یا نثر خود از ساختاری استفاده کند که در متون هم عصر یا متون پیش از وی نیز کاربرد داشته است.
بینامتنی شخصیت:نویسنده یا شاعر با اشاره به برخی از افراد و اشخاص داستان های قرآن و یا سایر متن ها از طریق استفاده معدود واژگانی از متن غائب، مخاطب را به فضای داستان می‌برد.
بینامتنی محتوا و مضمون:شاعر یا نویسنده محتوا و مضمون بخش‌هایی از نوشته‌های خود را از متن دیگری می‌گیرد.
نمی‌خواهم بیشتر از این بحث بینامتنیت را ادامه بدهم و اگر کسی باز طالب بود می‌تواند به منابع مراجعه کند و از کم و کیف این دیدگاه بیشتر آگاهی پیدا کند.ولی این اندیشه شاید چیزی جز بازنگری در افکارمان نسبت به متن و نوشتار پیش رویمان نباشد این که به گفته‌ی رولان بارت قانون بینامتنیت چیزی جز بی‌نهایت بودن نیست.و اینکه یک متن در سطوح مختلف خود به اشکال گوناگون چه آشکار و چه پنهان وام دار متون معاصر و پیش از خویش است را نباید از دیده به دور داشت و بایستی باز یادآور شوم که به گفته‌ی علی علیه سلام اگر کلامی در گفتار و نوشتار دیگران بازگردانده نشود از بین می‌رود را نباید فراموش کرد و باید پذیرفت که در طول تاریخ اخذ و اقتباس‌های بوده است و خواهد بود.پس بهتر است رویکردی میانه را نسبت به متون داشته باشیم و بلافاصله حکم به انتحال و سرقت ادبی را با قطعیت صادر نکنیم.
از اینکه وقت عزیزان را گرفتم عذر می‌خواهم فقط موضوعی بود که روی دلم مانده بود و بایستی برای حفظ حرمت اشخاص مطرح می‌شد. همه را به ستار العیوب می‌سپارم شادکام باشید. دیگر حوصله‌ام نکشید ببینم غلط املایی دارم یام نه
منابع:
رضوان یعقوبی؛مهدی یعقوبی و حسن ختن لو.(1400).«رویکردی جدید برای شناسایی سرقت ادبی با استفاده از آتوماتای یادگیر سلولی و برچسب گذاری نقش معنایی».مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند.شماره36،ص183-208.
فاطمه اکبرپور کیاسری و مهدی غیاثوند.(1401).«بینامتنیت و مسئله‌ی زبان دین».دو فصلنامه علمی پژوهش‌های مابعدالطبیعی.سال سوم ،شماره 6.
موسی نوشی.(1397).«بررسی سیاست‌های علمی –ادبی در تارنماهای دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی ایران».مدیریت و برنامه ریزی در نظام‌های آموزشی.دوره 11،شماره 2.
فاطمه قادری؛فاطمه جمشیدی.(1393).«نگرشی بر تبیین رابطه‌ی بینامتنیت و سرقات ادبی».همایش ملی بینامتنیت.چاپ ج5.
مجید منصوری(؟)«سرقت ادبی جدید با روش کهن».سال 10،شماره39.


1