آغشته به امیدبا تمام خلوص نیت دست خواهر اش را گرفت و با چنان شوقی شروع به تعریف رنگ ها و سرزمین آغشته به آزادی میگرددکه کسی قبلا از او باور نمیکرد واقعا خیابان با تمام ماشین ها و صداهایی دیگرو آدم هایش چینین شکلی داشته باشد! برای همه آدم های محلی گندآباد این عمل تغییر ممکن بود چون میدیدند ادمی با چشمان کور چنان از دیدن چیزی های کوچک زندگی لذت میبرد که آن آدم های زنده یا حتی آن همه واهمه از زیبایی که قبلا کسی نمیدید اما حالا آنها چنان از دیدن چیزهای کوچک زندگی شان لذت میبردند که کسی قبلا از همه اینها واقعا باور نمیکرد زندگی این چنین زیبا باشد.
|