شعرناب

بیماری خود‌ایمنیِ اجتماعی

بسیاری از ما اصطلاح بیماری خود‌ایمنی(Autoimmune disease) را شنیده‌ایم. در این بیماری سیستم ایمنی بدن، قادر به تشخیص سلول‌های خودی از سلول‌های بیگانه و مهاجم نیست، و بنابراین به سلول‌های خودی حمله می‌کند و برای حذف آنها تلاش می‌کند و به تدریج بافت‌ها و اندامها و دستگاه‌های بدن را از کار می‌اندازد و غالباً منجر به مرگ می‌شود.
در بُعد اجتماعی، افراد جامعه همتای سلول‌های بدن هستند. هرکدام وظیفه‌ای دارند و با همکاریِ هماهنگ آنها، یک جامعه زنده می‌ماند و به حیات خود ادامه می‌دهد. اگر به هر دلیلی از جمله جهل و تعصب، برخی از سلول‌های بدنِ جامعه قادر به تشخیص سلول‌های خودی از سلول‌های بیگانه و مهاجم نباشند، تمام تلاش خود را برای مبارزه با سلول‌های عادی بدن جامعه مثلاً سلول‌های مغز یا قلب، و تخریب و حذف آنها به کار می‌گیرند، و جامعه را به سمت ضعف و بیماری سوق می‌دهند. در این حالت، زمینه برای قدرت گرفتن سلول‌های بیگانه و مهاجمین واقعی و تکثیر آنها مهیاتر می‌شود. این سلول‌های بیگانه آرام آرام دستگاه ایمنی اصیل را که هدفش حفظ سلامتی و یکپارچگی سلول‌ها و هماهنگی بافت‌ها و اندام‌ها و پاسداری از حیات جامعه است، از کار می‌اندازند و از گردآوری و به خدمت گرفتن سلول‌های دچار سوء تشخیص، نوعی دستگاه خود ایمنی برای خود ایجاد می‌کنند تا راحت‌تر بتوانند سلول‌های عادی و سالم جامعه را به استثمار بکِشند. درواقع، هدف این دستگاه خود ایمنی، حفظ سلامت و امنیت سلول‌های جامعه نیست، بلکه هدفش حفظ امنیت سلول‌های بیگانه و مهاجم است. در چنین شرایطی روز به روز، سلول‌های عادی و سالم بیشتری حذف و طرد می‌شوند وچرخ جامعه از حرکت عادی و سالم باز می‌ماند و جامعه روز به روز ضعیف‌تر و شکننده‌تر می‌شود و و نهایتاً انحطاط و مرگ جامعه، و تسلط بیگانگان رقم می‌خورد.
م. فریاد


2