در پاسخ به هدف خلقت(اراده انسان یا پروردگار؟!) اگر پذیرا باشیم که واقعیت همه ما انسان ها روح ما است، و روح مانند یک ابر خیالی نیست!و خداوند در ازل ارواح همه انسان ها را آفریده ، پس او خواسته که ما خلق شدیم...ولی این که ما لباس کدام جسم را بپوشیم ، زن باشیم یا مرد، سیاه باشیم یا سپید، در کجای جهان به دنیا بیاییم، از ترکیب کدام پدر و مادر، زبانمان چه باشد، زشت باشیم یا زیبا....اینها را به یاد ندارم و نمی دانم که از روح ما پرسیده اند و ما خودمان انتخاب کردیم یا امر پروردگارمان بوده و ما اطاعت کردیم، نمی دانم، من فکر می کنم همه ما یک حافظه پاک شده (از کار افتاده) داریم حافظه ای که مربوط به روحمان است و وقتی در جسم وارد شدیم آن حافظه موقتا از کار افتاده و یادمان نمی آید که قبلاً کجا بودیم و چه پیمانی با پروردگار بستیم، اما همین که بعد از مرگ دوباره از جسم جدا شویم، آن حافظه روحی آزاد شده و ابتدای خلقت و عهد و پیمان و....را به یادمان می آورددر واقع جواب این سوال ، هیچکدام است، نه خود خواسته به دنیا آمدیم نه والدین خواسته اند، همه ی ما انسان ها مخلوقیم، خالق پروردگار است.....و اصل ماجرا این است که ما جسم نیستیم، ما روحیم،جسم پدر و مادر مولد جسم ما است، آن هم به اراده پروردگار...حواس پنجگانه جسم ضعیف است، اما حواس روح بسیار بیشتر و قوی تر از حواس جسم است، وقتی روح به اراده پروردگار در جسم منتخب وارد می شود، ظرفیت و توانایی هایش محدود شده تا عملش در کالبد جسم سنجیده شود..من اگر بخواهم یه مثال این دنیایی بزنم تا بیان فرق روح آزاد و روح اسیر شده در جسم کمی سهل بشه، اینطور میگم:روح آزاد مثل انسان آزاد و روح اسیر در جسم مثل انسان در پشت میله های زندان یا انسان در قفس است، انسانی که آزاد است می تواند استعدادش را بهظهور برساند می تواند دکتر، مهندس، دانشمند ، هنرمند و....بشود، اما همان انسان اگر در قفس باشد ، هیچ کدام از بالقوه هایش بالفعل نمی شود یا بطور بسیار محدودی به ظهور می رسد...همه استعداد ها را دارد اما بالقوه...روح ما حافظه دارد ،شنوایی دارد ، بینایی دارد(احادیث زیادی هم در این موارد وجود دارد)ولی چون در جسم (زمان و مکان) محصور شده از تمام بالقوه های روح ما بیشتر از ذره ای ناچیز در جسممان ظهور پیدا نکرده است....من جز دسته کسانی هستم که به برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی و تجربه بسیاری از آن افراد قلبا ایمان دارم و خود تجربه ای کوتاه...و در مورد نحوه پیدایش جسم اگر بخواهیم با یک مثال شیمی مقایسه کنیم، مثل این است که بگویم آب خودش خواسته به وجود بیاید یا اتم های هیدروژن و اکسیژن؟باز هم جواب هیچ کدام، مثلا اینکه در فضا و موقعیت دمایی خاصی اتم های هیدروژن و اکسیژن کدامشان باهم ترکیب شوند تا آب به وجود بیاید، به نظرتان به اراده هیدروژن بستگی دارد یا به اراده اکسیژن یا آب موجودی است که چون از پیش خودش خواسته موجود شود اتم ها را مجبور کرده ترکیب شوند تا موجود شده!خیر ....حتی اتم ها و مولکول ها هم طبق قوانین خلقت، در شرایط محیطی و دمایی و.... خاصی باهم ترکیب می شوند...همه چیز در دنیا به اراده خالق است ، و قوانین خلقت جسم را هم خودش کد نویسی می کند....او بخواهد شهر حاصلخیز را خشکسالی فرا می گیرد....او بخواهد در کشوری خشک برف می بارد...وجود خالق و اهداف او از خلقت، فراتر از درک مخلوق است....و یک مثال بلا تشبیه، فرض کنید خیاطی صد هزار شلوار را بدوزد، آن شلوارها روزی پاره می شوند، اما او باز شلوار می دوزد...شلوارها بگویند ای خیاط هدفت از خلقت ما چیست...ما که زود پاره می شویم...پس دیگر ندوز...یا هدفت را به ما بگو بدانیم...آیا شلوار ها به اندازه کافی و یکسان با خالقشان(خیاط) درک و شعور دارند که متوجه هدف خیاط شوند؟!..البته این آخری بیشتر در باب طنز بود....روزگارتان به شادی
|