شعرناب

فاطیما شاهد شاعر تهرانی

بانو "فاطیما شاهد" شاعر، نویسنده‌، عکاس و تدوینگر ایرانی، زاده‌ی ۲۵ شهرور ماه ۱۳۶۳ خورشیدی در تهران در میان خانواده‌ای عرب‌تبار و اکنون ساکن کرج است.
وی از سال ۱۳۷۹ شروع به نوشتن داستان و از سال ۱۳۸۰ به سرودن شعر پرداخت.
وی قبل از اینکه دیپلم حسابداری بگیرد، نقاشی و نقشه‌کشی خوانده و سپس در شهر دبی امارات متحده عربی، در رشته‌ی نرم‌افزار و سخت ‌افزار کامپیوتر ادامه تحصیل داده است. بعد از بازگشت به ایران، فوق‌دیپلم فیلمسازی (عکاسی و فیلمبرداری) گرفت و لیسانس تدوین سینما خوانده است.
وی بیش از ۲۰ کتاب شعر و نثر ادبی، تاریخی و عرفانی چاپ و منتشر کرده است، از جمله: باران‌های قلم - آوازهای قلم - قسم به قلم - ماهی دریا شدی - آرامِ جان - خاطرات تمام شده‌‌ی سارا و...
▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
[گستاخ‌ترین شاعر]
تمام دنیا را نبردی سخت است
مردم دارند از کرونا می‌میرند!
پدرم هر شب با مادرم دعوا دارد
گرفتاری‌های تو یکی دو تا نیست!
برادرم بدهکار عالم و آدم است
دلار هر روز بالاتر می‌رود!
برادرزاده‌ام به مواد مخدر اعتیاد دارد!
تحریم‌ها هر روز سخت‌تر می‌شود
خواهرم از همسرش طلاق گرفته است
گرانی بیداد می‌کند
بیماری قلبی مادرم شدید شده است
مسئولیت کاری زیاد، تو را کلافه کرده
فشار بدهی پدرم بالاست!!!
چک‌های من برگشت خورده‌اند!!!
مرا از کار اخراج کرده‌اند
با همه این‌ها
من هر روز برایت می‌نویسم!
راست می‌گفتی:
من گستاخ‌ترین شاعر زمینم!!!
(۲)
[قلم شاهد]
فاصله اَست بینِ ما به قدرِ زمینی
قدرِ یک آسمان وُ قلبِ غمینی
مثلِ خورشید وُ ماه دور بِرفتی
تا که این درد را چگونه ببینی
ما جدا تا که می‌شدیم مردّد
آخرش گریه کرد قلبِ حزینی
تا مُدامی که اشک دوستِ ما شد
خنده بر ما غریب هست به یقینی
گوش کن! روزهایِ بد خبرش رفت
شادمان باش وُ خوب تا که همینی.
(۳)
در دریای اندیشه‌ام
قایقی می‌رانم
به سوی جزیره‌ی خاطرات
ناگهان!
بی‌آنکه بدانم کجا هستم
قایقم غرق می‌شود.
(۴)
چیزی شبیه لباس روی بند
خیس!
مرا یاد تو انداخت
کاش خشک شود یاد نداشتنت
که برهنگی نبودنت
دین و دیدنت را
زیر سوال برده!.
(۵)
حالا که دوری
برایم مهر سوغات بیاور
که پاییز
همین حوالی‌ست.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)


1