شعرناب

آرزو ۲

بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه مطلب آرزو
۸- آرزوی منافقان
از این آرزو ها در چهار آیه یاد شده است:
۱. دست یابی به غنائم در آیه ی ۷۳ نساء :از گروهی سخن به میان آمده که برای شرکت در جنگ، کندی می‌کردند؛ ولی هنگام پیروزی مؤمنان و کسب غنایم، آرزوی شرکت در جهاد و دست‌یابی‌به غنایم را داشتند. برخی مفسّران این آیه را درباره گروهی از مؤمنان دانسته‌اند؛ ولی بیش‌تر آن‌ها معتقدند که درباره منافقان نازل شده است.
۲. ارتداد مؤمنان: در آیه‌۸۹ همین سوره، گروهی دیگر از منافقان یاد شده‌اند که کافر شدن مؤمنان را آرزو داشتند تا همگی در کفر مساوی باشند: «وَدُّوا لَو تَکفُرونَ کَمَا کَفَروا فَتَکونونَ سَواءً».
۳. خداوند در سوره احزاب از گروهی منافق خبر می‌دهد که در جنگ احزاب به کارشکنی، فرار از جنگ، تضعیف روحیّه افراد ضعیف‌الإیمان و زخم زبان به مسلمانان می‌پرداختند. در آیه ۲۰ احزاب
حال آنان چنین وصف شده است: منافقان می‌پندارند احزابی که به جنگ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمده‌اند، از ادامه جنگ منصرف نشده‌اند و اگر دوباره برای جنگ بازگردند، این منافقان آرزو می‌کنند که ای کاش با بادیه‌نشینان بودند و به جای آن‌که با شما باشند، از اخبار شما می‌پرسیدند: «یَحسَبونَ الأَحزابَ لَم‌یَذهَبوا و إِن یَأتِ الأَحزابُ یَوَدّوا لَو أَنَّهُم بَادُونَ فِی‌الأَعرابِ یَسئَلونَ عَن أَنبائِکُم».
۴. آیه ۱۴ حدید
نیز از گفتوگوی منافقان با مؤمنان در قیامت خبر می‌دهد که مؤمنان، آنان را به فریب خوردن از آرزو‌ها در دنیا متّهم می‌کنند: «یُنادونَهُم أَلَم نَکُن مَعَکُم قَالوا بَلی و لَـکِنَّکُم فَتَنتُم أَنفُسَکُم... و غَرَّتکُم الأَمَانِیُّ». از سوی برخی، آرزوی آن‌ها وارد شدن مصیبت به مؤمنان دانسته شده و همچنین به آرزوهای بلند و آرزوی طول عمر برای خودشان تفسیر شده؛ ولی در آیه به مصداق خاصّی اشاره نشده است.
۹ - آرزوهای مؤمنان
قرآن به برخی از آرزوهای مؤمنان در جای‌گاه‌های گوناگون اشاره کرده است:
۱. آیه ۷۹ قصص
از گروهی دنیاطلب درزمان حضرت موسی (علیه‌السلام) خبرمی‌دهد که با مشاهده قارون و ثروت بسیارش گفتند: ای کاش مانند آن‌چه به قارون داده شده، ما نیز می‌داشتیم؛ زیرا او از نعمت‌های دنیا بهره فراوانی دارد: «فَخَرجَ عَلی قَومِهِ فِی زِینَتِهِ قالَ الَّذینَ یُریدونَ الحَیوةَ الدُّنیَا یـلَیتَ لَنا مِثلَ ما أُوتِیَ قَـرُونُ إِنَّهُ لَذُوحَظّ عَظِیم». طبرسی می‌گوید: آنان؛ کافران، منافقان و افراد ضعیف الایمان بودند؛ ولی به نظر زمخشری ، آرزو کنندگان، گروهی مؤمن بودند و آرزوی آن‌ها برخاسته از تمایل به رفاه و ثروت بود؛ چنان‌که این تمایل‌ به‌طور معمول در انسان وجود دارد. وی از قتاده نیز نقل می‌کند که آرزوی آن‌ها از آن رو بود که می‌خواستند با انفاق آن دارایی‌ها در راه خیر، به خداوند تقرّب جویند؛ امّا مفسّران بعدی، تفسیر قتاده را که با ظاهر آیه ناسازگار است، تأیید نکردند؛ زیرا در آیه بعد، مؤمنان دانشمند، آن گروه را بر اثر آرزویشان توبیخ کرده، ثواب خداوند را برای مؤمن، بهتر از دارایی قارون دانسته‌اند.
۲. آیه ۷ انفال
ضمن اشاره به خروج پیامبر از مدینه برای جنگ بدر، خبر می‌دهد که خداوند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) وعده داده بود: یکی از دو گروه، یعنی کاروان تجارتی قریش به سرپرستی ابوسفیان که از شام عازم مکه بود یا سپاه مشرکان را نصیب مسلمانان کند. بر اساس این آیه، مسلمانان آرزو می‌کردند دارایی‌های کاروان تجارتی که مشقّت جنگ را ندارد، نصیبشان شود؛ ولی خداوند برخلاف خواسته و آرزوی آنان، اراده کرد؛ یعنی حق را تثبیت، باطل را نابود و کافران را به دست مسلمانان ذلیل گرداند: «و‌إِذ یَعِدُکُمُ اللّهُ إِحدَی الطَّائِفَتینِ أَنَّ‌ها لَکُم و تَوَدّونَ أَنَّ غَیرَ ذاتِ الشَّوکَةِ تَکونُ لَکُم و یُریدُ اللّهُ أَن یُحِقَّ الحَقَّ بِکَلِمـتِهِ و یَقطَعَ دابِرَ الکَـفِرین».
۳. آیه ۱۴۳ آل‌عمران
خطاب به گروهی از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است که می‌گوید: شما پیش از آن‌که با مرگ روبه‌رو شوید، آرزویش را داشتید: «و‌لَقَد کُنتُم تَمَنَّونَ المَوتَ مِن قَبلِ أَن تَلقَوهُ». این آیه که درباره جنگ اُحد نازل شده، آن گروه از مؤمنان را نکوهیده که برای آرزوی پیروزی و دست‌یابی به غنایم، با اصرار خود سبب خروج پیامبر از مدینه و رویارویی با مشرکان در اُحد شدند؛ ولی هنگامی که مرگ را پیش روی خود دیدند، ناپایداری کردند.
زمخشری در پاسخ به این پرسش که هرکس آرزوی شهادت کند، به طور ضمنی، آرزوی غلبه کافران بر مسلمانان را نیز دارد، می‌گوید: قصد چنین شخصی رسیدن به کرامت شهیدان است؛ بدون آن‌که به جنبه دیگر آن توجّه داشته‌باشد.
۱۰ - آرزوی پیامبران
آیه ۵۲ حج
از آرزو کردن پیامبران خبر می‌دهد و این‌که هرگاه آنان آرزو می‌کردند، شیطان در آرزوی آنان وسوسه کرده، درصدد جلوگیری از تحقّق آن برمی‌آمد؛ امّا خدای دانا و حکیم القائات شیطان را از میان می‌بُرد؛ آن‌گاه، آیات خود را محکم و تثبیت می‌کرد: «و‌مَا أَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسول و لاَ نِبِیّ إِلاَّ إِذَا تَمنَّی أَلقَی الشَّیطـنُ فِی أُمنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللّهُ ما یُلقِی الشَّیطـنُ ثُمَّ یُحکِمُ اللّهُ ءَایـتِهِ و اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ». طبق این آیه، هیچ یک از پیامبران پیشین از آرزو کردنی که مورد اشاره آیه است، بی‌بهره نبوده است و شیطان نیز همیشه در این نوع آرزو‌ها وسوسه می‌کرده؛ با این حال، موارد آرزوی پیامبران در آیه بیان نشده است. قراین موجود در آیه، مانند القای وسوسه از سوی شیطان و ازاله آن وسوسه‌ها از طرف خداوند، نشان می‌دهد که آرزوهای مورد اشاره آیه، فرا‌تر از آرزوهای فردی و احیاناً پوچ و منفی است؛ بلکه همان‌گونه که برخی مفسّران توجّه داده‌اند، آرمان‌های والایی بوده است که انبیای الهی در جهت تحقّق بخشیدن به آن‌ها و در نتیجه، تحقّق دین الهی در جامعه از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کرده‌اند. علاّمه طباطبایی بر آن است که این آرزو‌ها، همراهی و مساعدت علل و عوامل مادّی در جهت تبلیغ دین خدا و اقبال مردم به آن بود، و‌شیطان، همواره با وسوسه مردم و ترغیب مفسدان به فسادورزی، سعی در ناکام گذاشتن آرزوی پیامبران داشته؛ امّا خداوند با از بین بردن القائات شیطانی و تثبیت آیات خود، کوشش پیامبران را به نتیجه می‌رسانده است.
سیدقطب ـ احتمالا با الهام از برخی روایات مورد تردید که خود با صراحت، بعضی را انکار کرده ـ معتقد است: پیامبران از یک سو با توجّه به رسالتی که به عهده دارند و از سوی دیگر با توجّه به محدودیّت عمر خود، آرزو می‌کردند که مردم در سریع‌ترین زمان و از نزدیک‌ترین راه به دین الهی جذب شوند؛ از این رو تمایل داشتند در برابر برخی عادت‌ها و رسوم نادرست مردم، به طور موقّت سکوت کنند؛ به این امید که پس از گردن نهادن مردم به دین، اندک اندک آنان را به راه درست هدایت کنند و شیطان با مکر و تصرّفاتش و ایجاد شبهه در دل مردم، در‌پی‌آن بوده که آرزوی پیامبران را از مسیر حق و درست منحرف سازد؛ امّا خدا با آشکار کردن تصرّفات شیطان، مانع حیله‌های او شده، کوشش پیامبران را به نتیجه می‌رساند؛ جز این، در بین آیاتی که دعاهای انبیا را حکایت کرده می‌توان نشانی از آرزوهای آرمانی آنان را جست که البتّه این آیات به واقع می‌تواند گامی در جهت اصلاح خواسته‌ها و آرزوهای مردم و جهت دادن آنان به آرمان‌های بر‌تر در زندگی باشد؛ به طور مثال هنگامی که ابراهیم (علیه‌السلام) فرزندش اسماعیل را همراه با هاجر در سرزمین خشک مکّه تنها می‌گذارد، از خدا می‌خواهد که دل‌های مردم را به آن‌ها متوجّه و متمایل و از محصولات متنوّع برخوردارشان سازد و آرزوی او آن است که نسل وی شکرگزار خداوند شوند: «رَبَّنا إِنِّی أَسکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِواد غَیرِ ذی‌زَرع عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلوةَ فَاجعَل أَفـِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهوِی إِلَیهِم وارزُقهُم مِنَ‌الثَّمرت»
یا هنگام ساختن بنای کعبه همراه‌بااسماعیل، از خدا می‌خواهند که از ذرّیه‌شان، امّتی مسلمان و فرمان‌بردارخداوندقرار دهد: «رَبَّناواجعَلنَا مُسلِمَینِ لَکَ و مِن ذُرِّیَّتِنَا أُمّةً مُسلِمَةً‌لَکَ» (بقره:۱۲۸) و نیز می‌خواهد که در میان آن‌ها پیامبری از خودشان برانگیزد تا آیات الهی را بر آنان تلاوت کند؛ کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد و تزکیه‌شان سازد: «رَبَّنا وابعَث فِیهِم رَسولا مِنهُم یَتلوا عَلیهِم ءَایـتِکَ و یُعلِّمهُمُ الکِتـبَ و الحِکمَةَ و یُزَکِّیهِم إِنَّکَ أَنتَ العَزیزُ الحَکِیم».
این آیات و آیاتی دیگر‌ به‌طور ضمنی از آرمان‌های ابراهیم (علیه‌السلام) خبر می‌دهد؛ البتّه این‌آرمان‌ها، چنان‌که ازبعضی آیات به‌دست‌می‌آید، ‌گاه جنبه سلبی هم دارد؛ برای مثال براساس آیه ۸۸ یونس موسی (علیه‌السلام) از خدا می‌خواهد که اموال و دارایی‌های فرعون و درباریانش را نابود کند؛ به این دلیل که از آن در جهت گمراهی مردم از راه خدا استفاده می‌کردند: «و‌قالَ موسی رَبَّنا إِنَّکَ ءَاتَیتَ فرعونَ و مَلاََهُ زِینَةً و أَمولا فِی الحَیوةِ الدُّنیا رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سبِیلِکَ رَبَّنا اطمِس عَلی أَمولِهِم و اشدُد عَلی قُلوبِهِم» یا این‌که اولیالالباب از خدا می‌خواهند که در روز قیامت، خوارشان نگرداند: «و‌لاَ تُخزِنَا یَومَ القِیمَة.»
از سویی دیگر فقط ویژه انبیا هم نیست؛ چنان‌که آیه ۱۹۳ آل‌عمران درخواست مرگ با ابرار و محشور شدن در زمره آنان را از ویژگی‌های اولی‌الالباب شمرده است: «و‌تَوَفَّنا مَعَ‌الأَبرار». آیه ۱۰ حشر
نیز به مؤمنان می‌آموزد که خواسته و آرزوشان را در جهت بنا نهادن جامعه‌ای براساس رأفت و رحمت میان برادران ایمانی و خالی از هرگونه کینه و دشمنی قرار دهند: «رَبَّنا اغفِر لَنا و لاِِخونِنَا الَّذینَ سَبقونا بِالإِیمـنِ و لاتَجعَل فِی قُلوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ ءَامَنوا رَبَّنا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیم».
۱۱ - آرزوهای پس از مرگ
در نُه سوره که به جز دو سوره، همه مکّی هستند، خداوند از آرزوی گروهی خبر می‌دهد که در قیامت مستحق عذابند:
۱. آرزوی پیش فرستادن نیکی: بر اساس آیه ۲۴ فجر هنگامی که در قیامت ، جهنّم برای انسان حاضر می‌شود، می‌گوید: ای کاش برای زندگی ابدی خویش چیزی می‌فرستادم: «یَقولُ یـلَیتَنِی قَدَّمتُ لِحَیاتِی».
۲. آرزوی همراهی با پیامبر: آیه ۲۷ فرقان از روزی خبر می‌دهد که ستم‌کار دو دست خود را به دندان گزیده، می‌گوید: ای کاش از پیامبر پیروی می‌کردم: «یَومَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدیهِ یَقولُ یـلَیتَنِی اتَّخذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبِیلا ً».
۳. آرزوی دوری از دوست و هم‌نشین بد: در آیه ۲۸ فرقان از آرزوی دیگر آن شخص خبر می‌دهد که می‌گوید: ای کاش فلان را دوست نگرفته بودم: «یـویلَتی لَیتَنِی لَم‌أَتَّخِذ فُلاَناً خَلِیلا». «فلاناً» به کسی‌که انسان را از دین گمراه می‌کند، تفسیر شده است.
علاّمه طباطبایی می‌گوید: بعضی «فلاناً» را کنایه از شیطان دانسته‌اند؛ ولی سیاق آیات، آن را یاری نمی‌کند.
آیه ۳۸ زخرف خبر می‌دهد که کافر در روز قیامت، به هم‌نشینش که در دنیا باعث گمراهی او شده، می‌گوید: ای کاش میان من و تو به دوری مشرق و مغرب فاصله بود: «حَتَّی إِذا جاءَنا قالَ یلیتَ بَینِی و بَینَکَ بُعدَ المَشرقَینِ فَبِئسَ القَرین».
۴. آرزوی مسلمان بودن: این آرزو در آیه ۲ حجر بیان شده است: «رُبَما یَودُّ الَّذینَ کَفروا لَو کانوا مُسلِمِینَ = چه بسا کسانی‌که کافر شدند، آرزو کنند که کاش مسلمان بودند». مفسّران، زمان این آرزو را هنگام مرگ یا در آخرت دانسته‌اند.
۵‌. آرزوی بازگشت به دنیا و تکذیب نکردن آیات: براساس آیه ۲۷ انعام هنگامی که کافران بر روی آتش نگه داشته می‌شوند، آرزو می‌کنند به دنیا برگردند تا آیات الهی (کتاب‌های پیامبران و آن‌چه بر آنان نازل شده)
را تکذیب نکنند: «فَقالوا یـلَیتَنا نُردُّ و لاَنُکذِّبَ بِـَایتِ رَبِّنا و نَکونَ مِن‌المُؤمِنینَ». آیاتی دیگر نیز مؤیّد همین معنا است.
۶‌. آرزوی مرگ و دریافت نکردن نامه عمل: آیات ۲۵ تا ۲۷ حاقه
از کسانی که نامه عمل آنان به دست چپشان داده می‌شود، خبر می‌دهد که هر یک با مشاهده آن می‌گوید: ای کاش نامه عملم به من داده نشده بود و از حساب خود خبردار نشده بودم! ای کاش مرگ کار را تمام می‌کرد: «و‌أَمَّا مَن أُوتِیَ کِتـبَهُ بِشِمالِهِ فَیَقولُ یـلَیتَنِی لَم‌أُوتَ کِتـبِیَه و لَم أَدرِ مَاحِسَابِیَه یـلَیتَ‌ها کانَتِ القَاضِیَة». گفته شده که این افراد، با مشاهده اعمال زشت و روسیاهی خود، آرزو می‌کنند که ای کاش با‌ همان مرگی که در دنیا بود، کار به پایان می‌رسید و پس از آن زنده نمی‌شدند؛ ولی قتاده گفته است: آن شخص در قیامت آرزوی مرگ می‌کند.
۷. آرزوی خاک شدن: «و‌یَقولُ الکافِرُ یـلَیتَنِی کُنتُ تُرباً.»
مفسّران در تفسیر این آیه، آرای گوناگونی دارند که منشأ برخی از آن‌ها روایاتی منقول از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و صحابه است. به نظر زجّاج ، کافر آرزو می‌کند که ای‌کاش پس از مرگ، دیگر بار زنده نمی‌شد؛
ولی زمخشری احتمال داده که آرزو می‌کند در دنیا خاک می‌بود و به صورت آدمی آفریده نمی‌شد. طبری می‌گوید: آرزوی کافر این است که ای‌کاش چون حیوانات به خاک تبدیل می‌شد! منشأ این تفسیر، روایتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است که می‌فرماید: خداوند در روز قیامت حیوانات را زنده می‌کند و پس از آن‌که بعضی از آن‌ها را که به حیوانات دیگر ظلم کرده‌اند، قصاص کرد، به آنان امر می‌کند خاک شوند. در این هنگام کافر آرزو می‌کند که ای کاش خاک می‌بود!
برخی گفته‌اند: مراد کافر از آرزوی خاک بودن، خضوع در برابر خدا و نافرمانی نکردن از او است. هم‌چنین گفته شده: مراد از کافر، ابلیس است که با‌مشاهده کرامت آدم و فرزندان مؤمن او، آرزو‌می‌کند: ای کاش چون آدم از خاک آفریده شده بودم!
آلوسی، این تفسیر را نیکو شمرده؛ ولی آن را از سیاق آیات دور دانسته است.
ابن‌عبّاس در حدیث دیگری می‌گوید: از رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) شنیدم: هنگامی که کافر، ثواب و کرامت شیعیان علی (علیه‌السلام) را در روز قیامت ببیند، می‌گوید: ای کاش شیعه علی بودم!
تطبیق تراب بر شیعه حضرت علی (علیه‌السلام) از آن رو است که کنیه حضرت ابوتراب بوده است. همانند آیه نبأ، در‌نساء‌
نیز آمده و از روزی خبر می‌دهد که کافران و کسانی که پیامبر را نافرمانی کردند، آرزو می‌کنند: ای کاش با زمین یک‌سان می‌شدند!
۸‌. آرزوی پیروی از خدا و‌رسول: «یَومَ تُقلَّبُ وُجوهُهُم فِی النَّارِ یَقولونَ یـلَیتَنا أَطَعنَا اللَّهَ وأَطَعنَا الرَّسولاَ = روزی که چهره‌هایشان در آتش زیر‌و‌رو می‌شود، می‌گویند: ای‌کاش از خدا فرمان می‌بردیم و پیامبر را اطاعت می‌کردیم!»
۹. آرزوی شفاعت: «فَهَل لَنا مِن شُفعاءَ فَیَشفَعوا لَنا = ای کاش برای ما شفاعت‌کنندگانی باشند که شفاعتمان کنند!»
۱۰. آرزوی رهایی از آتش: «فَهَل إِلی خُروج مِن سَبِیل = ای کاش راه بیرون شدنی (از آتش) باشد!»
آرزوی مؤمن آل‌یاسین، نمونه دیگری از آرزوهای پس از مرگ است که در سوره «یس» گزارش شده و برخلاف موارد پیش‌گفته که از آینده خبر می‌دهد، در این سوره از گذشته خبر می‌دهد. براساس آن، مردی مؤمن که در برخی روایات حبیب نجّار نامیده شده،
پس از مرگ، به بهشت درآمده وگفته‌است: «یـلَیتَ قَومِی‌یَعلَمونَ بِما غَفَرلِی رَبِّی و جَعَلنِی مِن المُکرَمِین = ای کاش قوم من می‌دانستند که پروردگار من مرا آمرزیده، از گرامی داشتگانم قرار داد».
مفسّران، علّت آرزوی این مرد را تشویق قومش به ایمان و رسیدن به کرامت وی
و برخی خیرخواهی او برای قومش حتّی پس از مرگ دانسته‌اند.
منبع نت


2