شعرناب

باورم نمی شود


باورم نمی شود ،
که سرنوشت ...........
نثر ساده ایست از حسرت و اندوه که حرفی برای گفتن ندارد
باورم نمی شود ،
که به صفحات پاییزی بی تو بودن رسیده ام
ناله هایی که از لایه های واژه ها سر می زنند
و چشمان تو را بهانه کرده اند
بی تو بودن ، صدای خش خش برگ هایی است که در خاطرات خزان زده عمرم مرور می کنم
باورم نمی شود .................


3