شعرناب

فصل یازده از کتاب من

لحظه‌ای می شد که خواب بودم
خواب خانه ای زیبا و صاحلی پر سبزه را
می دیدم انگار روزهای که شهر در
آراماش بود لحظه‌ای بسیار ارام بود
با صدای بلند شو باید برویم کسی بیدار شدم
دیدم همه دارند به طرف ماشینی می روند
چند روزی بود که شهر مان در حمله ظا لما نه ی دشمن بود
خیلی خسته بودم از جایم بلند شدم خواستم
مقداری وصیله که ضرورت داشت که با
خود اورده بودم بر دارم
که شیی به زانوم اصابت کرد و افتادم
مرا به بیمارستان بردند روی تختی گِذاشتند
صدای ناله از هر طرف می امدیه ول و شو
بود که نگو انگار قیامت بر پا شده است
کسی هنوز سراغ من نیامده بود و من داشتم از درد می مردم
چندی نگذشت گفتن بیمارستان ماحا صره است
دوسه ساعتی به طول انجامید یه پرستا
امد و گفت خانم شما چتان شده
اشاره به زانو کردم امد و زانوم را نگاه کند
که بیمارستان را بم باران کردند
در همین حال چند نفر جلو چشمم شهید و یا مجرو شدند
بیمار ستان به حمام خون تبدیل شده بود
من بی حال و بی کس کار روی تخت مثا ل مار در خودم می لولیدم
گفتن باید بیمار ستان را تخلیه کنیم
چند نفر نیروی که فکر کنم از سلب سرخ
بودن مارا بیرو از بیمار ستان اوردند
و روی بران کارد بودم و درد می کشیدم
با ساعتها طول کشید که نوبتم شد در امبو لانس برم
به بیمارستانی دیگر که رسیدیم
مجرو زیا د بود انجا با عجله به همه را رسیدگی می کردند
نوبت من شد دکتر دستور عکس زانوم را داد
وقتی عکس اماده شده بود من دیگر هوش نداشتم
مثل اینکه زانوم افونت کرده بود و
استخوانها بد جور از هم فاصله گرفته بود
وقتی به هوش امدم زانوم را قط کرده بودند
خداوندا بهتر بود می مردم باز گفتم نا شکری
دوباره گفتم چطور بقیه ی عمرم را بگذارنم
به چه کسی پناه ببرم
هیچ کس هم جواب گوی من نبود
بعد که از بیمارستان مرخص شدم
به کجا بروم
چطور حاضرند به هم نوع خود چنین
آسیبهایی بزنند
نمی دانم نمی فهمند که راحت نسل کش
می کنند
دست مریزا به این حیوا های انسان نما
انها به جای مغز چه چیز در سر شان
است ایا بقای زندگی دیگران را گرفتن
گناهی نا بخشودنی نیست
اینها از کدامین خدا و کدامین دین اجازه
گرفتن
مگر انسان اشرف مخلو قات نیست
بر چه چیز جنگ می کنند و بشریت را در
اتش ظلم و بی عدالتی می سوزانند
انها نمی دانند که اگر انسانی را می کشند
انگار خدا وند عالم را می کشند
کشتن هر انسان کشتن نیرویی ار نیروی خداوند است
شنیده بودم گربه های نر بچه گربه ها را می خورند
و سگان همه ی گربه ها را می خورند
ایا ادم کشان چه فرقی با ان سگ و گربه ها دارند


2