شعرناب

عقل و جهل

بسم الله الرحمن الرحیم
چشم اندازى بر آفرينش عقل و جهل
آفرینش عقل:
الف) نخستين آفريده
اين خصوصيّت كه در چند حديث مورد توجّه است، ممكن است اشاره به اين نكته باشد كه هويت واقعى انسان، چيزى جز عقل نيست؛ نكته‌اى كه در روايات ديگر نيز بدان تصريح شده است.طبق اين احاديث، اصل و اساس انسان در خلقت، عقل است و ديگر چيزها به تبعِ عقل براى او آفريده شده است.
ب) آفرينش از نور
اشاره به اين است كه كار اصلى عقل،روشنگرى، واقع نمايى، آينده‌نگرى و قراردادن انسان در مسير عقايد، اخلاق و اعمال شايسته و در يك جمله، رساندن به كمال است.
ج) حق‌گرايى محض
نيروى عقل، تسليمِ محضِ حقّ است و اگر تنها باشد و با جهل آميخته نگردد، از حق تبعيت مى‌كند و چيزى جز حق را نمى‌پذيرد.
آفرینش جهل:
مقصود از خلقت جهل، آفرينش شعور مرموزى است در مقابل عقل كه به لحاظ آنكه انسان را به كارهاى ناشايست دعوت مى‌كند، «جهل» و «حمق»، و به لحاظ آنكه او را به زشتى‌ها وا مى‌دارد، «نفس أمّارة بالسوء» و به لحاظ آنكه كارهاى زشت را لذيذ و دلپذير جلوه مى‌دهد، «شهوت»ناميده مى‌شود، و ويژگى‌هايى بدين شرح دارد:
الف) پس از عقل آفريده شد
اين خصوصيت، اشاره به آن است كه وجود جهل، يك وجود تبعى است و به دنبال آفرينش عقل با فلسفه و حكمت خاص خود، در وجود انسان قرار داده مى‌شود.
ب) آفرينش از تلخى و تاريكى
در مقابل نيروى عقل كه از نور آفريده شده، نيروى جهل از تلخى و تاريكى آفريده شده است و اين اشاره بدان است كه مقتضاى نيروى جهل، نديدن حقايق، گرايش به باورهاى موهوم و اخلاق و اعمال ناشايست و در يك جمله، ضلالت و گمراهى است و ثمرى جز تلخى و ناكامى ندارد.
ج) باطل گرايى محض
برخلاف عقل، نيروى جهل، تسليم محض باطل است و اگر تنها باشد، هيچ‌گاه از حقّ تبعيت نمى‌كند.
تركيب عقل و جهل
يكى از مهمترين نكاتى كه دربارۀ خلقت عقل و جهل، قابل تأمّل است، مسئلۀ تركيب اين دو عنصر در وجود انسان است. امام على عليه السلام دربارۀ شرح اين تركيب فرمود:
إنّ اللّٰه - عزّوجلّ - ركّب في الملائكة عقلاً بلا شهوة، وركّب في البهائم شهوة بلا عقل، وركّب في بني آدم كليهما.
خداوند، در نهاد فرشتگان، خردى بدون شهوت نهاد و در چارپايان، شهوتى بدون خرد آفريد؛ امّا در آدميان، خرد و شهوت را با هم قرار داد.
عنصر جهل در اين سخن، شهوت ناميده شده است. فرشتگان، فقط از عنصر عقل برخوردارند و بهائم، فقط از عنصر شهوت. فرشته، عقل محض است و بهيمه، جهل محض. انسان نيز تركيبى است از عقل و جهل، يا عقل و شهوت، يا عقل و نفس امّاره.
حكمت تركيب عقل و جهل
مهمترين مسئله در مورد آفرينش عقل و جهل، حكمت و فلسفۀ تركيب اين دو عنصر متضاد است. امّا چرا خداوند حكيم، به انسانْ نفس امّاره داد؟ چرا به او شهوت داد تا به جاهليت گرايش پيدا كند؟ چرا به انسان، مانند فرشته، عقل بدون شهوت داده نشد تا هرگز گِرد زشتى‌ها نگردد؟
پاسخ اين است كه: چون خداوند حكيم مى‌خواست انسان بيافريند؛ چون مى‌خواست موجودى بيافريند كه بتواند انتخاب كند. فلسفه و حكمت و رمز تركيب عقل و جهل در انسان، آفرينش موجودى آزاد و انتخابگر است.
فرشتگان چون شهوت ندارند، صدور اعمال ناشايست از آنها ممتنع است ؛ لذا نمى‌توانند جز راهى را كه عقل مى‌گويد، انتخاب كنند. بهائم نيز چون عقل ندارند، نمى‌توانند جز راهى را كه شهوتْ آنها را بدان مى‌خواند، انتخاب كنند؛ امّا انسان، چون آميخته‌اى است از عقل و شهوت، آزاد است و مى‌تواند انتخاب كند
.
آنچه موجب برترى خميرْ مايۀ انسان بر ساير پديده‌هاست، آزادى و قدرت انتخاب اوست و شايد همين امر، موجب شد كه آفريدگار، هنگام آفرينشْ به خود تبريك گويد. از اين رو، از پيامبر اسلام روايت شده كه فرمود:
ما من شيء أكرم على اللّٰه من ابن آدم. قيل: «يا رسول اللّٰه! ولا الملائكة‌؟»، قال: الملائكة مجبورون بمنزلة الشّمس والقمر.
هيچ چيزى نزد خداوند گرامى‌تر از فرزندان آدم نيست. گفته شد: حتّىٰ فرشتگان‌؟ فرمود: فرشتگان مانند ماه و خورشيد مجبورند.
البته اين فضيلت، بالقوه هنگامى فعليت مى‌يابد كه انسان از اين آزادى در جهت تكامل‌اختيار خود، بهره‌بردارى‌نمايد؛ امّا اگر از آزادى سوء استفاده كند و در مصاف عقل‌وشهوت، عقلْ مغلوب گردد، نعمت آزادى به نقمت تبديل مى‌گردد. لذا امام عليه السلام در ادامۀ سخنى كه در تبيين تركيب عقل و جهل از ايشان نقل كرديم، مى‌فرمايد:
فمن غلب عقله شهوته هو خير من الملائكة، ومن غلبت شهوته عقله فهو شرّ من البهائم.
آنكه عقلش بر شهوتش پيروز گردد از فرشتگان برتر است، و آنكه شهوتش بر عقلش غالب گردد، از چارپايانِ پست است.


3