شعرناب

کتاب بخوانیم، بیگانه

کتاب بیگانه را برای ششمین بار خواندم. بعید می‌دانم که به خاطر زیبا بودن کتاب آنقدر به تکرارش علاقه داشته باشم. احتمالاً تفاوت‌هایش عامل جذب و ترغیب به خوانش چند باره کتاب است. اینکه می نویسم تفاوت، شاید واژه درستی نباشد.این کتاب به گمانم، یک اعجاز است. یک عنصر عجیبی داخل نگارش نویسنده است که تازه هست، معنادار هست، گیج کننده است، فرق دارد. تفسیر آدمی است که از درون خالی می‌شود. اصلاً ورای کتاب‌های دیگر است.
راستش تا قبل از خواندن این کتاب، فکر نمی‌کردم بشود اینقدر از درون به هیچ رسید.
این کتاب نگاهم را نسبت به آدم‌ها خیلی تغییر داد. بعد از اولین باری که آن را خواندم، تصمیم گرفتم که به آدم‌های بد بگویم، آدم‌هایی که هزاران عامل به سمت احساساتشان شلیک کرده‌اند تا از آنها یک مترسک بسازند. آدم‌هایی که علی رغم خطرناک بودنشان، قابل تأمل اند.
آدم‌هایی که انگار قیچی به دست گرفته‌اند تا خود را از خود، جدا کنند!!!!
کتاب بیگانه نوشته آلبر کامو را بخوانید.
آزاده بازوبند پاییز 1402


2