شعرناب

ناله وجدان

گاهی فکر میکنم دنیا را آسانتر از سخت و سخت تر از آسان طی کردم
فکر میکنم در آسانترین زمانها سخت ترین لحظه ها را داشته ام
در دو راهی زندگی انتخاب راه سوم دشوارتر از راهی است که سرگردانی دوراهی ها آن را به ما نشان می دهد
شاید از میان تارهای بافته شده زندگی ، تنها یکی دستت را محکم گرفت و مابقی در دار هزاران آویزان شده ، از هم پاشید
شاید یادمان در آیینه خاک گرفته ، پشت پرده حقایق پنهان شده
و در دوردست های نزدیک همدیگر را گم و در نزدیک های دور، پیدا ...
گاهی آسمان را خراشی دادیم و تازیانه باران را از ابر عقده های خالی نشده بر اندیشه های سختِ سنگفرش شده ، کوبیدیم
در سراشیبی انسانیت تنها ردپای به جا مانده ، سایه جویباری از خون های سیاه بود در رگهای جسدی به نام ناله وجدان ...


2