شعرناب

ستار احمد شاعر کرد زبان

استاد "ستار احمد" (به کُردی: ستار ئەحمەد)، شاعر، نویسنده‌ و روزنامه‌نگار کُردزبان در سال ۱۹۶۲ میلادی، در شهر کرکوک دیده به جهان گشود.
از او تاکنون ده کتاب شعر و داستان به زبان‌های کُردی و عربی به چاپ رسیده و هشت کتاب دیگر آماده‌ی چاپ دارند.
▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
در جستجوی تو،
همچون پروانه، به پرواز در می‌آیم
و خودم را می‌گویم: شاید همچون گلی
در باغچه‌‌ای بیابمت.
جایی نمانده که برای یافتنت نگشته باشم
و نیافتنت، زخمی بر روح و جان من نشده باشد!
برگ برگ درختان را می‌بوسم
به این امید که اثری از تو بر آنها نشسته باشد!
دست آخر، وقتی از جستجویت دست برداشتم که
بلبلی نحیف و لاغر یافتم
که در آشیانه‌اش جان سپرده بود
با اشک‌های پاکم غسلش دادم،
چونکه یقین داشتم، در فراق تو جان سپرده...
(۲)
در میان طوفان، نسیم می‌شوم و می‌گیرمت!
در رویای پاییزی گنجشککان
روح بیمار من می‌شوی
و تا سحرگاه مبتلای گریه و زاری‌ام می‌کنی!
در شعر، آواز و سرود می‌شوی و
نغمه‌‌های عاشقانه را برایم زمزمه خواهی کرد!
در عشق، تیری زهرآلود می‌شوی
و دل و جانم را بی‌پروا از هم خواهی درید!
در وقت و زمان، آخرین نفس‌ نفس زدن‌هایی!
تو جان منی که آرامشم می‌دهی
تو تنی برای جان من،
مبتلای همیشگی به توام
ای همه کار و بار من...
شعری برایت نوشتم
از برم رفتی و
تو را بە رویا کشاند
بدون اینکە نامە‌ای برای من به جای بگذاری
آنگاه مستانه در میان شعرهایم به رقص در آمدم
ای زن آسمانی،
ای فرشته‌ی زمینی.
(۳)
کلماتم نامه می‌شوند
و نامه‌هایم جلوی آیینه‌ی بالای اتاقت
پشت عینکشان به نظاره‌ات می‌نشینند،
ولی تو آنها را نمی‌خوانی
و آنها زیر پایت، برگ برگ، تکه پاره می‌شوند
و حالا دیگر خونابه‌ی آن نامه‌ها، شعرهای من است
که اتاقت را سرخ کرده
و یک یک وسایلش را همرنگ چشمانت و
روح شیرینت...
بنگر!
اکنون دیوار حیاط خانه‌یتان و درخت‌هایش،
همچون شعر و غزل زیبا شده‌اند...
اما، تو هنوزاهنوز،
با عشق و عطر شعر، در تقابلی و
و هرگز روح سرکش این شاعر را درک نخواهی کرد؟!
آیا نمی‌بینی؟!
موی و زلف بورت،
آواز عشق و رنج و محنت من است!
آن دم که با هر نسیم به پیچ و تاب در می‌آیند...
شعر: #ستار_احمد
برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی


1