شعرناب

دلنوشته ای برای مرگ

مرگ چیست؟ آیا یک پایان است؟ یا یک آغاز؟ یا یک تغییر؟
مرگ چه رنگی دارد؟ آیا سیاه است؟ یا سفید؟ یا رنگین؟
مرگ چه صدایی دارد؟ آیا سکوت است؟ یا فریاد؟ یا آواز؟
مرگ چه طعمی دارد؟ آیا شوراست؟ یا تلخ؟ یا شیرین ؟
مرگ چه بویی دارد؟آیا بد بو است ؟ یا خوش بو ؟ یا بدون بو ؟
مرگ چه حسی دارد؟ آیا شادی است؟ یا تنهایی ؟ یا آزادی؟
مرگ رازهایی دارد که هنوز کسی نفهمیده است
مرگ معجزه هایی دارد که هنوز کسی ندیده است
مرگ مثل یک در است که هر کس باید از آن عبور کند
مرگ مثل یک راه است که هر کس باید از آن بگذرد
مرگ مثل یک لالایی است که هر کس باید با آن بخوابد
مرگ مثل یک بیداری است که هر کس باید آنرا ببیند
من از مرگ نمی‌ترسم چون میدانم که مرگ زندگی است
من به مرگ امیدوارم چون میدانم که مرگ روشنایی است
_
ابوالقاسم کریمی
ورامین
شنبه - ۸ مهر ۱۴۰۲
ساعت30


1