شعرناب

هم صحبتم طاقت :/

دلی خون و چشمانی تر تورا جایی میبرد
که نه تا به حال رفته ای ، نه میدانی کجاست…
شرط میبندم که این‌رفتن برای من یعنی تمام شدن
اینگونه که بخوابی و خواب نبینی
پیش پایت خواهم آمد طاقت
و فقط ما میدانستیم که چه شد که اینگونه شد


2