خانه خرابی در خرابای این خانه خراب جای دلبر نیست دلبری پس دل خراب چهداند دل با کیست از عشق جز دل شکستنش ندیدم عمریست جز از این و زان کلامش رانفهمیدم چیست دل و دلبر غافل شدم سرهر کسبراهیست دل که دلبست دلبری،دلبر نفهمیدم با کیست عشق را هر دمش ز این راه عاشق کشیست نادم از اندم که عالم گفت باب من نیست من حیران ظاهر زکجادانم سیرتچیست سیرت از دل خرابزدلخراشی نمره بیست جوانی و هوس بازی چه دانم آخری نیست خانه خرابیوعاقبت با دل خرابتنهایست
|